بکریه (از خوارج پیروان بکر بن اخت): تفاوت بین نسخهها
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
پیـروان [[بکر بن اخت عبدالواحد بن زید]]. <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص109 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص111</ref> | پیـروان [[بکر بن اخت عبدالواحد بن زید]]. <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص109 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص111</ref> | ||
+ | |||
+ | محقق کتاب مقالات الاسلاميين از ابن حجر عسقلاني نقل کرده که بکر، خواهر زاده عبدالواحد بن زيد همان بکر بن زياد باهلي است. در حالي که در کلمات ابن حجر در لسانالميزان، جملهاي که دال بر وحدت اين دو باشد موجود نيست. و در مقابل، قرائني را ميتوان يافت که يگانگي اين دو تن را غير قابل قبول ميسازد؛ از جمله اين که ابن اثير در اللباب في تهذيب الانساب سعي کرده بزرگان «باهلي» را مورد اشاره قرار دهد و با اين حال ذکري از بکر بن اخت عبدالواحد بن زيد که رئيس بکريه بوده نميکند. از نظر زماني نيز وحدت اين دو تن قابل قبول نيست چرا که بغدادي ظهور بکريه را در زمان ظهور واصل بن عطا (80 ـ131هـ .ق) رئيس معتزله دانسته که با روزگار امام صادقC و روايتگري «بکر بن زياد از ابن مبارک از سعيد از قتاده از زراره» که از شاگردان مسن امام صادقC بوده است، قابل جمع نميباشد. همچنين شايان ذکر است که ابن حجر احتمال داده، بکر بن زياد باهلي، همان بکر بن زياد حنفي باشد که در کلمات شيخ طوسي از اصحاب امام صادقC دانسته شده است، که با توجه به اينکه آنچه در کلمات شيخ طوسي موجود ميباشد بکر بن زياد جعفي است و نه بکر بن زياد حنفي و با عنايت به آنچه از حيث تفاوت زماني آورديم اين احتمال بعيد است. | ||
+ | از جمله عقايد وي آن بوده که مرتکبان کبيره را منافق ميدانسته، گناهان عليC، طلحه و زبير را عامل شرک به شمار ميآورده ولي ميگفته آنها در عين حال آمرزيده شدهاند. وي همچنين ميگفته خدا در روز قيامت، پيکري خواهد داشت. بکر سير و پياز را حرام ميدانسته است. <ref>[[تبصرة العوام]]، [[رازی]]، ص57 / [[رجال الطوسي]]، [[طوسي]]، ص170 / [[الفرق بين الفرق]]، [[بغدادي]]، ص42 / [[مقالات الاسلاميين]]، [[اشعري]]، ج1، ص342 / [[اللباب في تهذيب الانساب]]، [[ابن اثير]]، ج1، ص116 / [[لب اللباب]]، [[سيوطي]]، ج1، ص101 / [[لسان الميزان]]، [[ابن حجر]]، ج2، ص89</ref> | ||
[[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]]، او را از [[خوارج]] برشمرده است؛ <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص57</ref> در حالی که برخی ایشان را از [[مجبّره]] به شمار آورده اند <ref> [[اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین]]، [[فخر رازی]]، ص92</ref> چنان که [[احمد بن علی مقریزی]] می گوید: «مجبّره سه فرقه اند: [[جَهمیه]] و بکریه و [[ضراریه]] » <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص349</ref> و سپس آراء بکریه را نقل می کند. [[ابوالحسن اشعری]] نیز در [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]] فصلی برای ذکر آراء بکریه منعقد کرده است <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص342</ref> که از آن، دلیل انتساب ایشان به [[خوارج]]، معلوم می شود. <ref> [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص222</ref> | [[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]]، او را از [[خوارج]] برشمرده است؛ <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص57</ref> در حالی که برخی ایشان را از [[مجبّره]] به شمار آورده اند <ref> [[اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین]]، [[فخر رازی]]، ص92</ref> چنان که [[احمد بن علی مقریزی]] می گوید: «مجبّره سه فرقه اند: [[جَهمیه]] و بکریه و [[ضراریه]] » <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص349</ref> و سپس آراء بکریه را نقل می کند. [[ابوالحسن اشعری]] نیز در [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]] فصلی برای ذکر آراء بکریه منعقد کرده است <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص342</ref> که از آن، دلیل انتساب ایشان به [[خوارج]]، معلوم می شود. <ref> [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص222</ref> |
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۰۸
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب بَکری را به فتح باء و سکون کاف ضبط کرده است. [۱]
پیـروان بکر بن اخت عبدالواحد بن زید. [۲]
محقق کتاب مقالات الاسلاميين از ابن حجر عسقلاني نقل کرده که بکر، خواهر زاده عبدالواحد بن زيد همان بکر بن زياد باهلي است. در حالي که در کلمات ابن حجر در لسانالميزان، جملهاي که دال بر وحدت اين دو باشد موجود نيست. و در مقابل، قرائني را ميتوان يافت که يگانگي اين دو تن را غير قابل قبول ميسازد؛ از جمله اين که ابن اثير در اللباب في تهذيب الانساب سعي کرده بزرگان «باهلي» را مورد اشاره قرار دهد و با اين حال ذکري از بکر بن اخت عبدالواحد بن زيد که رئيس بکريه بوده نميکند. از نظر زماني نيز وحدت اين دو تن قابل قبول نيست چرا که بغدادي ظهور بکريه را در زمان ظهور واصل بن عطا (80 ـ131هـ .ق) رئيس معتزله دانسته که با روزگار امام صادقC و روايتگري «بکر بن زياد از ابن مبارک از سعيد از قتاده از زراره» که از شاگردان مسن امام صادقC بوده است، قابل جمع نميباشد. همچنين شايان ذکر است که ابن حجر احتمال داده، بکر بن زياد باهلي، همان بکر بن زياد حنفي باشد که در کلمات شيخ طوسي از اصحاب امام صادقC دانسته شده است، که با توجه به اينکه آنچه در کلمات شيخ طوسي موجود ميباشد بکر بن زياد جعفي است و نه بکر بن زياد حنفي و با عنايت به آنچه از حيث تفاوت زماني آورديم اين احتمال بعيد است. از جمله عقايد وي آن بوده که مرتکبان کبيره را منافق ميدانسته، گناهان عليC، طلحه و زبير را عامل شرک به شمار ميآورده ولي ميگفته آنها در عين حال آمرزيده شدهاند. وي همچنين ميگفته خدا در روز قيامت، پيکري خواهد داشت. بکر سير و پياز را حرام ميدانسته است. [۳]
مرتضی رازی در تبصرة العوام، او را از خوارج برشمرده است؛ [۴] در حالی که برخی ایشان را از مجبّره به شمار آورده اند [۵] چنان که احمد بن علی مقریزی می گوید: «مجبّره سه فرقه اند: جَهمیه و بکریه و ضراریه » [۶] و سپس آراء بکریه را نقل می کند. ابوالحسن اشعری نیز در مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین فصلی برای ذکر آراء بکریه منعقد کرده است [۷] که از آن، دلیل انتساب ایشان به خوارج، معلوم می شود. [۸]
آیت الله سید مهدی روحانی، در دست نوشته های خویش از مرتضی رازی صاحب تبصرة العوام نقل می کند که بکر بن اخت عبدالواحد بن زید از خوارج می باشد در حالی که در تبصرة العوام، چنین نسبتی وجود ندارد. [۹]
احمد بن علی مقریزی مجبّره را ابتدا به سه فرقه جَهمیه (پیروان جهم بن صفوان )، بکریه (پیروان بکر بن اخت زید ) و ضراریه (پیروان ضرار بن عمرو ) تقسیم می کند و سپس در تشریح اندیشه ضرار بن عمرو از نجاریه یاد کرده و در ادامه بطّیخیه، صباحیه، فکریه و خوفیه را از جمله مجبّره برشمرده است. [۱۰]
از زمره عقاید این گروه، به نکاتی اشاره شده است که از آن جمله است: یکم. مرتکب گناه کبیره منافق است؛ دوم. امیرالمؤمنین و طلحه و زبیر کافر هستند. چرا که با یکدیگر جنگیده اند. اما خداوند به واسطه آن که ایشان در جنگ بدر حاضر بوده اند، ایشان را بخشیده است؛ سوم. خداوند قابل رؤیت است (همانند اشاعره ) ؛ چهارم. انسان فقط روح است نه مجموعه ای از روح و جسد؛ پنجم. آدمی قبل از عمل توانایی بر فعل دارد (همانند معتزله ) ؛ از زمره مهم ترین ناقدین این گروه قاضی عبدالجبار بن احمد معتزلی در « المغنی فی ابواب التوحید و العدل » است. [۱۱]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص170
- ↑ التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص109 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص111
- ↑ تبصرة العوام، رازی، ص57 / رجال الطوسي، طوسي، ص170 / الفرق بين الفرق، بغدادي، ص42 / مقالات الاسلاميين، اشعري، ج1، ص342 / اللباب في تهذيب الانساب، ابن اثير، ج1، ص116 / لب اللباب، سيوطي، ج1، ص101 / لسان الميزان، ابن حجر، ج2، ص89
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص57
- ↑ اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص92
- ↑ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص349
- ↑ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص342
- ↑ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص222
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص57
- ↑ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص349
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ج3، ص671 / المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاضی عبدالجبار معتزلی، ج11، صفحات 339 تا 344، چاپ مصر / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص342