اهل رجعت

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

همان شیعه. [۱]

رجعت از جمله مباحث و معتقدات ضروریه شیعه امامیه است که از آن معنای بازگشت به سوی دنیا را افاده می کنند، و البته منظور از این بازگشت، نه بازگشت ارواح و اجساد در آخرت بلکه بازگشت آن ها به دنیا پس از مرگ و پیش از آخرت است. البته مراجعه به کتاب های حدیث امامیه، و توجه به فحوای احادیث باب رَجعة در این کتاب ها، مانند بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار علامه مجلسی، آشکار می کند که رجعت امری عمومی نیست، بلکه به مؤمنان محض و یا مشرکان محض اختصاص دارد، یعنی کسانی همچون رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، ائمه اطهار (علیهم السلام) و شیعیان و ذریه شهید ایشان، و نیز به کسانی همچون قاتلان گروه اول. بنابر احادیث موجود، اولین رجعت کننده امام سوم شیعیان حسین بن علی (علیهماالسلام) است.

فحوای احادیث و تفاسیر موجود روشن می سازد که اعتقاد به رجعت از عقاید یقینی علمای شیعه است، اگرچه این سخن بدان معنا نیست که در کیفیت و زمان آن میان آن ها اختلاف نظر وجود ندارد، چرا که هر یک از آن ها، این مسئله را بر اساس مبانی علمی و حوزه تخصّص خود بررسیده و در اثبات آن کوشیده اند. مراجعه به روایات تاریخی نیز آشکار می کند که نخستین متکلمان شیعه در جدالهای خود با اهل سنت از مسئله رجعت بهره گرفته اند. » [۲]

برای آشنایی از آراء مختلف علمای شیعه در باب رجعت، رجوع به برخی استدلال های کلامی و فلسفی و قرآنی آن ها بایسته می نماید. از متکلمان شیعه، شیخ مفید در باب این مسئله در کتاب اوائل المقالات می نویسد: «امامیه بر این امر اتفاق نظر دارند که عده کثیری از مردگان پیش از روز قیامت به دنیا باز می گردند، هر چند میان آن ها در معنی رجعت اختلاف وجود دارد. معتزله و خوارج و زیدیه و مرجئه و اصحاب حدیث در همه آنچه گفتیم با امامیه مخالفند. » مفید در توضیح آن که مقصود اکثریت امامیه از رجعت چیست، آورده که پیش از روز رستاخیز، در زمان حضرت مهدی (عجل الله فرجه خداوند دو گروه از مردگان را به زندگی و به جهان فانی باز می گرداند، هم از نیکانی که از گناهان کبیره دوری جسته اند و هم از مردمان بسیار بد. خداوند گروه اول را بر گروه دوم پیروز می کند تا از آن ها انتقام گرفته باشند. آن گاه هر دو دسته می میرند و روز رستاخیز، ثواب یا عقاب ابدی خود را انتظار می کشند. [۳]

از عرفای معاصر شیعه نیز، حاج شیخ محمدعلی شاه آبادی در کتاب الایمان و الرجعة، ظهور ارواح مفارقه از بدن مادی را، که در واقع همین رجعت یا بازگشتن به دار دنیا می باشد، به بدن های برزخی می داند و نه به ابدان ملکی و مادی دنیوی. هرچند که مرحوم شاه آبادی در این معنی قائل به تفصیل شده و عقیده دارد که ارواح قوی، به سبب اقتدار بر تکاثف بدن برزخی و استمداد و استزاده از هوا و اثیر رجعت می کنند. در واقع از آراء مرحوم شاه آبادی مشهود است که ایشان چگونگی بازگشت را به سبب اقتدار ارواح قوی اولیاء بر تکاثف بدن برزخی می داند و رجعت به ابدان عنصری را با استمداد و استزاده از هوا و اثیر ممکن می شمارد و در مورد ارواح ضعیف و نفوس کفّار و اشقیاء، به استمداد ارواح آنان از نفوس قدسی اولیاءالله در بازگشت به ابدان عنصری خود قائل شده است، وگرنه در خصوص رجعت با بدن مثالی برزخی و با هیأت و شکل متناسب، استمدادی لازم نیست. [۴]

علامه حکیم، آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در خصوص رجعت نظریه ای در مقابل نظریه مرحوم شاه آبادی ارائه کرده، مبنی بر آن که روح را با بدن عنصری، علاقه و ربطی تمام است و به همین دلیل هم با بقای نفس، علاقه و ربط مزبور باقی مانده و هرگز زایل نمی شود. لذا هرگاه نفس به بدن دنیوی خود توجه تام و کاملی داشته باشد، زندگی جدید بدن مادی در دار دنیا از طریق براهین عقلی، امری محال نیست. افزون بر این، در نظام عالم کبیر، هر موجودی باید بتواند با بروز دادن خاصیت و اثر خویش به کمال طبیعی خود نایل شود و اگر مانعی در راه استکمال او بر حسب نظام عالم پیش آید، چون قسر و منع دائم و اکثری است، بنابراین، آن موجود باید بتواند با رفع قسر و مانع، پس از مرگ به دار دنیا بازگردد و در این عالم مادی به کمال خود برسد، و سپس فوت کند و رجعت ارواح و نفوس ناطقه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرات ائمه (علیهم السلام) به بدن های مادی خود، با توجه به قاهریت سنخ روحانی بر جسمانی ممکن بوده و ارواح و نفوس قوی آنان قادر به بازگشت به بدن های عنصری خود در دار دنیا می باشند و بر اساس مصالح حکیمانه حق تعالی در عرصه نظام طبیعی، باید دوره و زمانی پدید آید که نفوس کلی الهی که معلمان مدرسه دنیا در مقام تعلیم عمومند، به بدن های خود توجه کرده و خود را در جامعه بشری دوباره نمایان کنند و به تهذیب و تعلیم همه نفوس انسانی همت گمارند تا هر کسی به مرتبه کمال و تمام فعلیت خود نائل آمده و چهره خود را از پرده خفا بنماید. [۵]

به جز بحث دقیق و حکمی مرحوم علامه قزوینی، می باید به رأی یکی دیگر از علمای معاصر علوم قرآن و حدیث نیز توجه داشت. محمدباقر بهبودی با توجه به آیات قرآنی و با بهره گیری از احادیث صحیح در زمینه رجعت و با عطف نظر به دستاوردهای علوم طبیعی، بر این باور است که در قرآن کریم برای هر یک از انواع نباتات و حیوانات، هویتی مخصوص ذکر شده است. نطفه هر انسانی نیز به یک مولکول مانند است، مولکولی که آن را تنها در درون اسپرم می توان یافت. و هو الذی ذرءکم فی الأرض و الیه تحشرون (مؤمنون،79) بدین سان باید گفت که هر فردی نطفه و تخمی مخصوص به خود را داراست که به گاه کشت، بالیده و رشد می کند و بر اساس هویت نطفه، اندامی مشخص می یابد پس اگر رستاخیز بشری را بر اساس گفته قرآن کریم، امری ممکن و قطعی بدانیم، آن گاه می توانیم رجعت آدمی را هم ممکن و قطعی فرض کنیم.

سخن آخر آن است که به رغم این اختلاف نظرها، رجعت از دیدگاه امامیه امری است طبیعی و کاملاً قهری و منطبق با عقل و برهان. هرچند که باید باورهای عامیانه را از آن دور کرد، به ویژه که ما درباره نحوه رجعت، آن هم بر اساس برخاستن از گور به باور عوام، هیچ حدیث صحیحی نداریم. [۶]

پانویس

  1. ترجمه اعتقادات صدوق، ص73 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص84 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص126
  2. دائرة المعارف تشیع، ج8، ص180
  3. اوائل المقالات، شیخ مفید، ص9
  4. الایمان و الرجعة، شاه آبادی
  5. مسئله رجعت، رفیعی قزوینی، ج1، ص22
  6. دائرة المعارف تشیع، ج8، ص185