اخباریه

از دایره المعارف فرق اسلامی
(تغییرمسیر از اخباریون)
پرش به: ناوبری، جستجو

همان اخباریون

گروهی از شیعه امامیه که در تمسک به هر گونه خبر و حدیث مبالغه کرده و مطلق اخبار و احادیث را حجت می دانند و چه بسا می گویند که اخبار کتب اربعه قطعی است. ایشان اجتهاد و تقلید را منکر بوده و علم اصول را از مخترعات اهل سنت می پندارند و در نتیجه، اختلافاتی در مسائل فرعی با مجتهدین دارند. [۱]

این فرقه در میان شیعیان همانند ظاهریه در میان اهل سنت است.

محمد شهرستانی در عنوان امامیه می گوید: «چون روایات ائمه دراصول دین در طول زمان مختلف شد، هر فرقه ای طریقه ای را اتخاذ کرد. بعضی از آن ها معتزلی شدند یا وعیدی و یا تفضیلی و بعضی از آن ها اخباری شدند یا مشبّهه و یا. . . ». [۲]

کلمه اخباری در ابتدا به معنی مورخ استعمال می شده و دقیقاً معلوم نیست که از چه زمانی بر این فرقه اطلاق گردیده است.

عبدالجلیل رازی در کتاب النقض می گوید: «و اگر اخباری یا حشوی و یا غالی ای خبری گوید و نقلی نادرست افتد، آن را بر اصولیه بستن بغایت بی امانتی و نامسلمانی باشد. » [۳] وی در جای دیگر آورده است: «. . . بلی جماعتی اخباریه که خویشتن را شیعه خواندند، این معنی [۴] مذهب ایشان بوده است و از ایشان بسی نمانده اند وگر جایی باشند این معنی پنهان اصولیان کنند که سید مرتضی علم الهدی و شیخ موفق بوجعفر طوسی و علماء از متأخران بر آن انکار کرده اند، در مسائلی که این یکی از آن است و ایشان را قمع و قهر کرده اند و به ظاهر [۵] نیارند کردن و نیارند گفتن». [۶]

کتاب النقض در سال 560 هجری قمری تألیف شده، و از این تاریخ تا قرن دوازدهم هجری قمری، که میرزا محمد امین استرآبادی ظهور کرده و این طریقه را رواج داده است، دیگر نام و نشان و عالمی از اخباریه نمی یابیم و تنها پس از استرآبادی است که طریقه اخباریه در عراق و بحرین رواج می یابد.

مرکز اخباریه کربلا بوده، و در همین قرن است که آقا محمدباقر معروف به وحید بهبهانی به معارضه با آنان برخاسته و با دانشمند بزرگوار اخباریه، شیخ یوسف بحرانی صاحب کتاب حدائق الناضره، به مباحثه می پردازد. شایان ذکر است که بحرانی در مشی فقهی با اخباریه رفاقتی نداشته و خود صاحب نظریه بوده است. روش وی به گونه ای بوده است که در عین بحث و جدال با وحید بهبهانی، طرف خود را تأیید می کرده است. پس از این مباحثات نه جماعت اخباری رونقی پیدا کردند و نه عالم مبرزی در میان آنان پیدا شد. در عصر کنونی می توان اخباریه را به دو گروه تقسیم کرد:

نخست اخباریه بحرین و خوزستان که چندان پرشمار نیستند و تقریباً در حال اضمحلال می باشند؛ و دوم اخباریه ایران که متأسفانه به وسیله افرادی رواج پیدا کرده که بهره ای از علم نداشته اند. از زمره گروه دوم عرب باغی ها می باشند که پیروان سید حسین عرب باغی در ارومیه هستند.

عرب باغی، رضا شاه پهلوی را اولی الامر می دانسته، نسبت به او خضوع شدید داشته و اوامر او را واجب الاتباع برمی شمرده است؛ و به همین سبب مورد تأیید دولت بوده است. وی از آن جا که نسبت به مال دنیا زهد می ورزیده، پیروان بسیاری در رضائیه (ارومیه) پیدا می کند.

گروه دیگری از اخباریان، پیروان شیخ محمدرضا چاله حصاری که خود را افضل می نامیده، می باشند. وی در تهران پیروان معدودی دارد. و از نظر حفظ اخبار و حدیث بهتر از عرب باغی، ولی از حیث استدلال بسیار ضعیف است.

اَخْباریان، در فقه متأخر امامی گروهی هستند که به پیروی از اخبار و احادیث اعتقاد دارند و روشهای اجتهادی و اصول فقه را نمی پسندند. در مقابل آنان فقیهان هوادار اجتهاد قرار می گیرند که با عنوان اصولی شناخته می شوند. بدون لحاظ عنوانهای اخباری و اصولی تقابل این دو گونه نگرش به فقه امامی در سده های نخستین اسلامی ریشه دارد. در مطالعه تقسیم بندیهای مکاتب فقهی امامیه در سه قرن آغازین می توان جناحهایی را باز شناخت که در برابر پیروان متون روایت به گونه هایی از اجتهاد و استنباط دست می یازیده اند.

سده 4 هجری قمری را می توان اوج قدرت مکتب حدیث گرای قم محسوب داشت، به گونه ای که فقیهان اهل استنباط چون ابن ابی عقیل عمّانی و ابن جنید اسکافی در اقلّیت قرار می گرفتند. از برجستگان فقیهان حدیث گرا در این دوره، می توان کسانی همچون محمد بن یعقوب کلینی (م:328 یا 329ق)، علی ابن بابویه قمی (م:328ق)، ابن قولویه (م:368 یا 369م) و محمد ابن بابویه قمی (م:381ق) را بر شمرد که در تألیف کهن ترین مجموعه های فقهی حدیثی نقش عمده ای ایفا نموده اند. از سوی دیگر با ظهور شیخ مفید (م:413ق) و در پی او سید مرتضی (م:436ق) و شیخ طوسی (م:460ق) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی رخ داد که تا قرنها گرایش فقها به استنباط را بر حدیث گرایی برتری داد. به هر روی تقابل این دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم می خورد. در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط با تعبیر مطلق فقها و از حدیث گرایان با تعبیرهای «اهل النقل »، «اصحاب الآثار» و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است. در رساله ای از سید مرتضی، تعبیر فقیهان «اصحاب حدیث » در مقابل فقیهانی به کار رفته است که روش اصولی داشته، و مورد حمایت مؤلف بوده اند.

کاربرد اصطلاح اخباری برای پیروان متون روایات و اخبار، نخستین بار در نیمه نخست سده 6 هجری قمری در ملل و نحل شهرستانی به چشم می آید و به دنبال آن در کتاب نقض عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم امامی سده 6 هجری قمری دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفته اند. مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده 4 هجری قمری و نیمه نخست سده 5 هجری قمری با کوشش فقیهان اصول گرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ نمود، تا آنکه در اوایل سده 11 هجری قمری بار دیگر به وسیله محمد امین استرآبادی (م:1033 یا 1036ق) در قالبی نو مطرح شد که لبه تیز حملات خود را متوجّه پیروان گرایش غالب در فقه امامی، یعنی جناح اصول گرایان ساخت. باید به این نکته نیز اشاره کرد که برخی معتقدند که ابن ابی جمهور احسایی [۷] از جمله کسانی بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید. او در رساله ای با عنوان العمل باخبار اصحابنا، به اقامه ادله ای در این زمینه پرداخته بوده است.

با عنایت به پیشینه تاریخی اخباری گری، در واقع رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنی و اصطلاح مشخص امروزی آن از سده 11 هجری قمری و با ظهور پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرآبادی که برخی او را با صفت « اخباری صلب » وصف کرده اند، آغاز شده است. درباره وی به عنوان مؤسّس مکتب اخباری در میان شیعیان متأخر گفته اند: او نخستین کسی بوده است که باب طعن بر مجتهدان را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان [۸] منقسم گردانید. استرآبادی نخست در سلک مجتهدان بود و از صاحب مدارک و صاحب معالم اجازه اخذ کرد و مدتی خود از طریقة ایشان تبعیت می کرد، اما دیری نگذشت که از روش استادانش روی برتافت و بر ضد گروه مجتهدان برخاست. برخی چنان می پندارند که کلّیه گامهایی که او برداشت، نتیجه تأثیر افکار استادش میرزا محمد استرآبادی بر وی بوده است.

محمدامین تعالیم خود را در کتابی با عنوان الفوائد المدنیة تدوین کرده که در میان آثار او، اثری شاخص است و از مهم ترین منابع در باب نظرات او و به طور کلی اخباریان محسوب می گردد.

علاوه بر محمد امین استرآبادی، از پیروان تندرو و متعصب مکتب اخباری در سده 11 هجری قمری باید از عبدالله بن صالح بن جمعة سماهیجی بحرانی صاحب منیة الممارسین، نام برد که به کثرت طعن بر مجتهدان شهره بود. شیخ یوسف بحرانی او را از اخباریان شمرده، و افزوده است که وی به اهل اجتهاد بسیار ناسزا می گفت، در حالی که پدرش ملّاصالح، اهل اجتهاد بود. از دیگر رهبران تندرو اخباریان، ابو احمد جمال الدین محمد بن عبدالنبی، محدّث نیشابوری استرآبادی، معروف به میرزا محمّد اخباری بود که از مجتهدان نامدار اصولی مانند میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء، میرسیدعلی طباطبایی، سیدمحمّدباقر حجت الاسلام اصفهانی و محمّدابراهیم کلباسی به زشتی یاد می کرد و با آنان دشمنی آشکار داشت. میرزامحمد هرگز از ابراز مخالفت آشکار با علمای اصول، چه در گفتار و چه در نوشتار، خودداری نمی کرد و همین امر سبب شد تا حکم قتل او توسط علما و مجتهدانِ بنام آن زمان ازجمله سید محمد مجاهد، پسر میر سید علی طباطبایی و شیخ موسی، پسر شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید عبدالله شبّر و نیز شیخ اسدالله کاظمینی امضا گردد.

در میان کسانی که شیوه محمد امین استرآبادی را پسندیدند و به اخباری گری گرایش پیدا کردند، فقیهان بزرگی را می توان یافت که در عین اعتقاد داشتن به مکتب اخباری، دارای اعتدال و میانه روی بودند و از شدت لحن و ستیزه جویی اخباریان تندرو پرهیز می کردند که از آن جمله شیخ یوسف بحرانی (م:1186ق </ref> شایسته ذکر است. او که به سبب تألیف کتاب الحدائق الناضره به «صاحب حدائق» شهرت دارد، به اتفاق منابع گرچه ظاهراً اخباری بود، اما تعصّب و تندروی نداشت و شیوه فقهی او روشی میانه بین اخباریان و اصولیان بود. بحرانی خود مدّعی بود که در شیوه فقهی بر مسلک محمدتقی مجلسی است که حدّ وسط میان اخباری گری و اصولی گری است. در این میان وحید بهبهانی از مخالفت با شیخ یوسف بحرانی پرهیز نداشت و مردم را از خواندن نماز جماعت با او نهی می کرد؛ در حالی که صاحب حدائق حکم کرد که نماز خواندن به امامت وحید بهبهانی صحیح است. چون شیخ یوسف را خبر دادند که وحید درباره وی چنین می گوید، اظهار داشت که «تکلیف شرعی وی همان است که او می گوید و تکلیف شرعی من نیز این است که بیان داشتم و هر یک از ما بر آنچه خداوند بر آن مکلفمان ساخته است، عمل می کنیم ».

از علمای اصولی نجف اشرف و سایر شهرهای عراق در زمان شیخ یوسف بحرانی، به سبب نفوذ اخباریان، کمتر نامی برده می شد. از دیگر سو اخباریان هم به قدری تندروی کرده بودند که پیشوای آنان، شیخ یوسف بحرانی هرجا که مناسب می دید، آنان را از ادامه این روش ناپسند که موجب بروز شکاف میان شیعیان و نزاع میان علمای اصولی و اخباری می شد، برحذر می داشت.

از دیگر اخباریان میانه رو، سید نعمت الله جزایری شوشتری (م:1112ق) است که گفته شده، با اینکه اخباری بوده، در تأیید و نصرت مجتهدان و هواداران ایشان و ارج نهادن به اقوال آنان اهتمام تمام داشته است. گفتنی است که برخی، ملّامحسن فیض کاشانی (م:1091ق) را نیز در عداد اخباریان نام برده اند. فیض کاشانی خود گوید: مقلد قرآن و حدیثم و نسبت به غیر از قرآن و حدیث بیگانه ام. شاید بتوان این سخنان فیض را نمایانگر تمایل او به اخباری گری دانست. او همچنین معتقد بوده است که عقول مردم عادی، ناقص و غیر قابل اعتماد و فاقد حجّیت است. محمّدتقی مجلسی (م:1070ق) نیز از پیروان میانه رو و متعادل مکتب اخباری بوده، و چنانکه گفته شده، آموزشهای محمد امین استرآبادی را صریحاً تأیید می کرده است. از دیگر اخباریان میانه رو اینان را می توان ذکر کرد: ملّا خلیل بن غازی قزوینی (م:1089ق) که از معاصران شیخ حرّ عاملی، مجلسی و ملّامحسن فیض کاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد بود و با اجتهاد کاملاً مخالفت می ورزید و آن را انکار می کرد؛ محمّدطاهر قمی (م:1098ق)؛ شیخ حرّ عاملی (م:1104ق) که در خاتمه کتاب معروفش وسائل الشیعه به اخباری بودن خود اشاره کرده، و ادله ای در این زمینه اقامه نموده است. مبارزه اصولیان و اخباریان که از سده 11 هجری قمری آغاز گردید و با تندرویهای اخباریان ادامه یافت، در نهایت از سوی مجتهدان و در رأس ایشان آقا وحید بهبهانی (م:1205ق) به مبارزه ای جدی و منسجم برضد اخباری گری تبدیل شد. در زمان وحید بهبهانی، شهرهای عراق به ویژه کربلا و نجف، پایگاه اخباریان بود و ریاست ایشان را در آن زمان شیخ یوسف بحرانی برعهده داشت. در همان حال طرفداران اصول و اجتهاد شدیداً در انزوا قرار گرفته بودند، تا اینکه وحید به کربلا مهاجرت کرد و به مبارزه ای جدی و شدید بر ضد اخباری گری پرداخت. او در کنار بحثها و استدلالهای علمی خود در رد اخباری گری و اثبات طریقه اجتهاد و ضرورت به کارگیری اصول در استنباط احکام شرعی، از برخوردهای عملی نیز در راه مبارزه با اخباری گری رویگردان نبود، و چنانکه گفته شد، نمازگزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی پیشوای اخباریان را تحریم کرد. در پی اقدامات وحید بهبهانی و دیگر فقیهان اصولی برجسته آن زمان، اصولیان از انزوا به درآمدند و در برابر اخباریان به قدرت رسیدند. از جملة کتب وحید که در رد اخباریان و دفاع از مجتهدان به رشته تحریر در آمده، رسالة الاجتهاد و الاخبار است. وحید بهبهانی را به سبب مبارزه نظری و عملی شدید و طولانیش با اخباریان، مروّج مذهب و رکن طایفه شیعه و پایه استوار شریعت در سده 13 هجری قمری و نیز مجدّد مذهب و مروّج طریقة اجتهاد دانسته اند. پس از وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری (م:1281ق) را باید بنیان گذار علم اصول فقه دانست. از او نقل شده که گفته است اگر امین استرآبادی زنده بود، این اصول را می پذیرفت. از دیگر مبارزان بر ضد اخباریان، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء (م:1227یا 1228ق) است که از مخالفان میرزا محمد اخباری بود و در همین راستا رساله ای با عنوان کشف الغطاء عن معائب میرزامحمد عدو العلماء تألیف کرد. او این رساله را برای فتحعلی شاه قاجار فرستاد تا از حمایت میرزامحمد دست بردارد. رواج اخباری گری در سده های 11 تا 13هجری قمری بیشتر در شهرهای مذهبی ایران و عراق و نیز در بحرین و هندوستان بوده است. از جمله شهرهایی که در ایران پایگاه مهمی برای پیروان این مکتب به شمار می رفت، قزوین بود، زیرا در عصر رواج اخباری گری بیشتر بخش غربی این شهر، جایگاه اخباریان بود که از شاگردان و مریدان ملاخلیل قزوینی (م:1089ق) به شمار می آمدند، اما پس از مبارزات اصولیان با اخباریان و ضعف روزافزون اخباری گری، دامنه نفوذ این مکتب نیز بسیار محدود گردید. امروزه تنها جایی که آثار اخباری گری به شکل آشکار در آنجا دیده می شود، برخی از مناطق خوزستان (به ویژه خرمشهر و آبادان ) است.

درباره ارتباط مسلک شیخیان با اخباریان نظرات گوناگونی وجود دارد. گر چه بزرگان شیخیه خود منکر هرگونه ارتباط با اخباریان هستند، اما مخالفان ایشان قائل به نوعی ارتباط ریشه ای میان شیخیه و اخباریه اند و معتقدند که پیدایی مسلک شیخیه متأثر از اندیشه اخباری گری بوده است. همچنین برخی معتقدند که شیخیان نه کاملاً پیرو اصولیان بوده اند و نه کاملاً پیرو اخباریان، بلکه مسلک آنان راهی میان اصولی و اخباری بوده است.

این نکته قابل ذکر است که در حوالی نیمه دوم سده 20 میلادی تحقیقات درباره اخباریان بسیار فزونی یافت. اخباریان و در کنار آن اصولیه مورد توجه پژوهشگران اروپا یی قرار گرفتند. در 1958 میلادی اسکارچا در مقاله ای با عنوان «درباره مباحثات میان اخباریان و اصولیان امامیه ایران » به تفصیل آراء و نظرات آنان را نقد و بررسی کرد و به بیان برخی اختلافات میان ایشان پرداخت. پس از وی مادلونگ در 1980 میلادی طی مقاله ای در ذیل «دائرة المعارف اسلام » ضمن تحقیق، به شناساندن این فرقه پرداخت. کولبرگ نیز در 1985 میلادی مقاله ای با عنوان « اخباریان » تألیف کرد. » [۹]

پانویس

  1. الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین، کاشف الغطاء / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص121 / الفوائد المدنیة، محمد امین استرآبادی / وحید بهبهانی، علی دوانی
  2. الملل و النحل، محمد شهرستانی، ص147
  3. النقض، عبدالجلیل رازی، ص235
  4. که ماه رمضان از سی روز کم نمی شود
  5. و تظاهر خ ل
  6. همان، ص568
  7. زنده در 904 هجری قمری
  8. = اصولیان
  9. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص160