نکار

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

یا: نکاریه

از خوارج اِباضیه. [۱]

دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «اینان همان عمریه، شغبیه، ملحده و نکاث بوده اند. پیدایش فرقة نکار بدین شرح بود که پس از امام عبدالرحمن رستمی، اِباضیه با پسرش عبدالوهاب بیعت کردند، لیکن میان قوم اختلاف افتاد و گروهی این بیعت را نـادرست دانستند و دلیلشان آن بود که در میـان ایشان کسانی عالم تر از عبدالـوهاب بوده اند. رهبر معترضین یزید بن فندین بود که با یارانش در میان مردم به تبلیغ برخاسته و هواداران بسیـار یافته بود، تا جـایی که ابـن فندین بـر عبدالوهـاب خروج کرد. پس اینان نامه هایی به علما و فقهای خود در شرق نوشتند و از ربیع بن حبیب و دیگران استفتاء کردند. تنها، فقیهی مصری به نام شعیب به نفع ابن فندین فتوا داد و خود به تاهرت رفت. ابن فندین به یاری او علم طغیان برافراشت. در جنگی که روی داد، امام عبدالوهاب پیروز و ابن فندین کشته شد. شعیب هم به مصر بازگشت، یا به طرابلس گریخت و به دشمنی با عبدالوهاب ادامه داد. ربیع بن حبیب از او برائت جست و گفت عبدالوهاب امام ما و امام مسلمین است.

پایه و اساس عقیده نکّار دو رأی بود: یکی آنکه با وجود افضل، امامت مفضول صحیح نیست و اگر کسی افضل بر امام پیدا شود، باید امام خلع گردد؛ دیگر اینکه امامت با حفظ شروطی که در موقع بیعت با امام قرار داده شده، صحیح است (شرط امامت عبدالوهاب مشاورت و تأیید جماعتی از مشاوران بوده است)، اگر امام بعداً با این شروط مخالفت کند، امامت او باطل است. ربیع هر دو رأی را رد کرد و گفت که حتی با وجود افضل امامت مفضول صحیح است و حفظ شروط بر امام واجب نیست.

از جمله عقاید نکّار که آنها را از سایر اِباضیه جدا می کرد (بجز دو اصل بنیادی مذکور)، می توان اینها را برشمرد: امامت امری واجب و حتمی نیست؛ پشت سر امام جائر نمی توان نماز جمعه گزارد؛ گرفتن عطایای شاهان مجاز نیست؛ اسماء خداوند مخلوقند، خداوند به نوافل امر نکرده است؛ حرام مجهول حرام است؛ نوشیدن شراب به تقیه مجاز است و عذاب قبر صحیح نیست.

فرقه نکّار با سرکوب شدن به دست امام عبدالوهـاب ریشـه کن نشد و پیروان آن دست کم تا یک قرن بعد باقی بودند. کسانی همچون عبدالله ابن یزید فـزاری ( از علمای قرن 3 هـ.ق) و ابویزید مخلدبن کیداد یفرنی ( معاصر دولت فاطمیان) از مشاهیر و برجستگان فرقه نکّارند. برخی عبداللـه بن یزید را عبداللـه بن یزید المِستاوی می خوانند و مستاوه را پیروان او می دانند، و بنابراین مستاوه را باید دنباله و ادامه فرقه نکاریه شمرد. پیـروان این فرقـه در عمان نیز بسیـار بوده اند». [۲]

پانویس

  1. فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص283 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص354 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص662
  2. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص331