سغد

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

سُغد یا سغد باستان سرزمینی است شامل تاجیکستان کنونی و بخش خاوری ازبکستان کنونی میان کوه‌های تیان‌شان و رود آمودریا. گاهی به این سرزمین سغدیانا هم می‌گویند.

مردم آن به زبان سغدی (یکی از زبان‌های ایرانی میانه) سخن می‌گفتند و نیاکان تاجیکان تاجیکستان و ازبکستان هستند. کشورداری سغدیان با تازش عرب‌ها و ترکان از میان رفت و آنچه از تاریخ پیش از اسلام این سرزمین می‌دانیم بیشتر از یافته‌های باستان‌شناسان و یا نوشته‌های نویسندگان سده‌های نخستین اسلامی مانند ابوریحان بیرونی است. برخی از آیین‌های ایرانی مانند سوگ سیاوش (یا سووشون)، ریشه در سغد دارد. تاریخ

سغدیان از هزارهٔ دوم پیش از میلاد در نواحی میانهٔ سمرقند و رود زرافشان نشیمن داشتند و در هزارهٔ یکم پیش از میلاد بر جلگهٍ گسترده‌ای در میان سیردریا و آمودریا چیرگی یافتند. آنان همسایهٔ اقوام ایرانی‌تبار سکایی، خوارزمی و بلخی بودند.[۱]

سغد در روزگار هخامنشیان بخشی از شاهنشاهی ایران بوده‌است. در زمان اشکانیان نیز این سرزمین بخشی از ایران ماند.از این روزگار سروده‌هایی از اوستا به زبان سغدی به جای مانده‌است. پدید آمدن راه ابریشم در این زمان اثر بسیاری بر رونق و شکوفایی این سرزمین داشت. این رونق در روزگار ساسانیان نیز همراه بود و از رونق این بخش ایران کاسته نشد. پیشهٔ پردرآمد برای مردم سغد در این زمانهای تاریخ بیشتر بازرگانی بوده‌است. مردم سغد در زمان ساسانیان به آیین مانی گرویدند.[۲] آیین‌های مانوی‌گری، زرتشتی و ترسایی و بودایی میان مردم آن سامان رواج داشت.

با شکست خوردن هخامنشیان از لشکر اسکندر، گروه‌هایی از تیره‌های ایرانی آسیای میانه به سوی خاور رفته و کوچ‌نشین‌هایی در جاده ابریشم به سوی چین برپا کردند.[۳] اینان پیونددهندهٔ روابط بازرگانی ایران با چین بودند و نخستین مهاجرنشین‌های ایرانی را نیز در چین ایشان به راه انداختند.

در سال ۵۵۵ میلادی سغد و بخارا به تصرف هیتالیان در آمد. حدود سال ۵۶۰ میلادی میان ایران و ترکان اتحادی به منظور حمله به هیتالیان منعقد شد. هدف عمدهٔ این حمله انتقام مرگ پیروز یکم شاهنشاه ساسانی بود، که بدست هفتالیان در جنگی به قتل رسیده بود. هدف دیگر این اتحاد تصرف سرزمین سغد از سوی سپاه ایران بود. در ضمن این اتحاد خسرو انوشیروان با دختر ایستمی خان ازدواج کرد.

پس از جنگ و انهدام هیتالیان، خسرو انوشیروان این بار خود را از سوی ترکان، در معرض مخاطره دید و اختلاف بین ایران و ترکان آشکار شده، ترکان در این زمان توانستند سغد را تصرف کنند.

بازرگانان سغد چیره دست و ماهر بودند و نفع خود را در نزدیکی و کنار آمدن با ترکان می‌دیدند. سغدها اندک اندک حاکمیت ترکان را پذیرا شدند و نقش‌های سیاسی و اقتصادی عمده‌ای در دولت خاقانات ترک برعهده گرفتند.

در سدهٔ هفتم میلادی همسر فرمانروای سغد، از ترکان و دختر قراچور ین ترک بود. رفته رفته با افزایش نفوذ ترکان، ِ قوانین و نوشته‌هایی به زبان ترکی و با خط سغدی پدید آمد.

سپاه چین در سال ۶۵۸ میلادی سغد را تصرف کردند و خاقانات غربی ترک استقلال خود را از دست داد. پس از سقوط خاقانات غربی ترک دوباره فرمانروایان سغد حکومت یافتند و کوشیدند تا دولتی مستقل تشکیل دهند ولی عمر این دولت بسیار کوتاه بود زیرا در سال ۶۶۴ میلادی سغد به تصرف اعراب درآمد.[۴]

با آن‌که براساس نوشته کتاب تاریخ بخارا می‌دانیم که در دوران پیش از اسلام «به سغد زنی پادشاه بوده‌است».[۵] اما از رویدادهای مربوط به دوران حکومت او آگاهی چندانی در دست نیست. تنها این موضوع را می‌دانیم که به دستور آن فرمانروا برج و بارویی در قسمت‌هایی از قلمرو او احداث شد که در برابر هجوم ترکان صحراگرد مانعی عمده به شمار می‌رفت.[۶]

گویا با توجه به گرایش مسلمانان به بازرگانی و دادوستد، سغدیان پایداری چندانی در برابر پذیرش اسلام نکرده باشند. در متون اسلامی از سغدیان سمرقند و بخارا نام برده شده‌است.[۷] منابع

   رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
   تورج دریایی، شاهنشاهی ساسانی

هدایتی، زهره، معرفی کتاب دستنامهٔ سغدی، در: نامهٔ فرهنگستان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دورهٔ دهم، شمارهٔ سوم، پاییز ۱۳۸۷، صص۲۰۲-۲۰۴. رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان.ص ۳۵ هدایتی، زهره، معرفی کتاب دستنامهٔ سغدی، در: نامهٔ فرهنگستان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دورهٔ دهم، شمارهٔ سوم، پاییز ۱۳۸۷، صص۲۰۲-۲۰۴. رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان.ص ۲۰۳ (نرشخی، ۱۳۶۳:۴۷) فروزانی، سید ابوالقاسم، پایگاه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان در دوران سامانیان. مجله «پژوهش‌های تاریخی» (دانشگاه سیستان و بلوچستان)» پاییز و زمستان ۱۳۸۷ - شماره ۳. (از ص ۱۳۵ تا ۱۴۸). هدایتی، زهره، معرفی کتاب دستنامهٔ سغدی، در: نامهٔ فرهنگستان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دورهٔ دهم، شمارهٔ سوم، پاییز ۱۳۸۷، صص۲۰۲-۲۰۴.