جمهوریه (از صوفیه)

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

از صوفیه. [۱]

مقدس اردبیلی فرقه بیستم از صوفیه را جمهوریه معرفی کرده و می نویسد: «این فرقه مذاهب و عقاید اکثر طوایف صوفیه را برهم می زنند و می گویند که هیچ چیز را رد نباید کرد و بد نباید گفت بلکه همه را دوست باید داشت، زیرا که در هرکس و در هر چیز جزئی از اجزای الهی هست. و گویند کفر و اسلام و ابراهیم علیه السلام و نمرود و موسی علیه السلام و فرعون و محمد صلی الله علیه و آله و ابوجهل و علی علیه السلام و ابن ملجم و حسین علیه السلام و یزید و عاصی و مطیع و ظالم و مظلوم و ملحد و موحّد همه خوبند و تمام را نیک می دانند. و چون نصاری سگ و خوک و سایر چیزهایی که در شریعت نجس است پاک دانند. و هیچ کس را بر هیچ کس نامحرم ندانند و در جبر و تشبیه و تجسم و صورت و رؤیت و وحدت وجود مبالغه تمام دارند. و پیشتر مذکور شد که اصل مذاهب صوفیه دو مذهب بود و باقی فروع آن دو مذهب است. و ظاهر آن است که بیشتر فروع آن دو مذهب منقرض شده و اکثر صوفیه که امروز هستند جمهوریه اند. و همه را از برای خود یک مذهب ساخته اند. و ایشان نیز دوستی خدا را عشق نام کرده اند و دعوای علم باطن نموده اند و علوم دینیه را علم ظاهـر گفته اند و مذمت کرده اند. و چون بـه وحدت وجود قائلند با فرعون و نمـرود و ابن ملجم محبت دارند و آن را دوستی خدا می شمارند. و اگر در بعضی از اوقات، بعضی از بدان را مذمت کنند مصلحتی در آن می بینند. و در آن هنگام بنابر مصلحتی برخلاف اعتقاد خود کار می کنند تا سفیهان را به گمان اندازند. و ایشان نیز با پسران و دختران و زنان مردمان عشق ورزند و گویند: با ایشان عشق نورزیده ایم بلکه با خدا عشق بازی کرده ایم زیرا که ما بر هر چه بنگریم خدای را در آن می بینیم. و گاه گویند که عشق با دختران و پسران مردمان ورزیدن عشق مجازی است و این عشق مجازی به عشق حقیقی می کشاند و ما را به مطلوب اصلی می رساند. و این طایفه نیز در چله نشینند و مردمان را در چله نشانند و دیوانگان را دوست دارند و ایشان را از اکابر اولیاءالله شمارند. و غنا و سرود و دف و نی و سایر سازها را حلال دانند و بسیار باشد که در مجلس ذکر، دف و نی حاضر کنند. و طایفه ملامتیه را بزرگ مرتبه دانند و کوشش بسیار در اصلاح افعال و اقوال زشت ایشان نمایند. و دعوای کشف و کرامات کنند و بر یکدیگر معجزات بندند و مردمان را گمراه سازند. و اکثر این فرقه کلاه ها و لباس های نامتعارف وضع کرده اند و مریدان را به آن مزین ساخته اند و بعضی از ایشان گویند قبول داریم که غنا حرام است اما از خوانندگی ها هرچه به ضرب درنیاید غنا نیست، هرچند که با ترجیع باشد. و فضایح و قبایح این طایفه بی حد و پایان است و ذکر زیاده از این باعث ملال خاطر دوستان می شود. » [۲]

پانویس

  1. تاریخ ایران، سرجان ملکم، ج2، ص138
  2. حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص589