چین

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۰۹ توسط Golestani (بحث | مشارکت‌ها) چین» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)))

پرش به: ناوبری، جستجو

فارسی

صفت فاعلی

  1. در بعض ترکیبات به معنی «چیننده» آید: خوشه چین، گلچین.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

اسم

  1. شکن، شکن

جمع

(کن.)

  1. روی در هم کشیدن، در غضب شدن.

(کن.)

  1. پیر شدن.

منابع

  • فرهنگ لغت معین

الگو:ویکی‌سازی

چروک، تا، خط

برگردان‌ها

آوایش

  1. لَ

اسم

(جغرافی)

کشوری در خاور آسیا

برگردان‌ها

الگو:ایتالیایی

اسم

piega

الگو:انگلیسی
wrinkle

el:چین en:چین fr:چین hr:چین ku:چین lo:چین lt:چین mg:چین zh:چین