ناکثيه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز ناکثيه» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
سطر ۶: سطر ۶:
  
 
[[ابن جوزي]] در [[تلبيس ابليس]] [[قَدَريه]] را به دوازده فرقه تقسيم مي کند که عبارتند از: [[احمريه]] (که مي پندارند شرط عدالت خداوند آن است که امور ايشان را به خودشان واگذارد و بين ايشان و گناهان آن ها حائل شود)، [[ثنويه]] (که مي پندارند خير از خدا، و شر از ابليس است)، [[معتزله]] (که به مخلوق بودن [[قرآن]] قائل بوده و رؤيت خدا را منکر مي باشند)، [[کيسانيه]] (که مي گويند نمي دانيم اين افعال از بندگان است يا از خدا و آيا مردم بعد از مرگ عقاب خواهند شد و يا به ثواب خواهند رسيد)، [[شيطانيه]] (که مي گويند خدا شيطان را خلق نکرد)، [[شريکيه]] (که مي گويند همه گناهان جز کفر مقدر است)، [[وهميه]] (که مي گويند افعال مردم و کلام ايشان و هم چنين حسنات و سيئات ذات ندارد)، [[روانديه]] (که مي گويند به هر کتابي که خداوند فرو فرستاده چه ناسخ باشد و چه منسوخ مي توان عمل کرد)، [[بَتريه]] (که مي پندارند کسي که گناه کند و سپس توبه نمايد توبه اش پذيرفته نيست)، [[ناکثيه]] (که مي پندارند کسي که بيعت رسول خدا را شکسته باشد گناه نکرده است)، [[قاسطيه]] (که طلب دنيا را بر زهد برتري مي دهند) و [[نظاميه]] (که پيروان ابراهيم [[نظام]] هستند و مي گويند هر که پندارد خدا شئ است [[کافر]] است. <ref> [[تلبيس ابليس]]، [[ابن جوزي]]، ص40</ref>
 
[[ابن جوزي]] در [[تلبيس ابليس]] [[قَدَريه]] را به دوازده فرقه تقسيم مي کند که عبارتند از: [[احمريه]] (که مي پندارند شرط عدالت خداوند آن است که امور ايشان را به خودشان واگذارد و بين ايشان و گناهان آن ها حائل شود)، [[ثنويه]] (که مي پندارند خير از خدا، و شر از ابليس است)، [[معتزله]] (که به مخلوق بودن [[قرآن]] قائل بوده و رؤيت خدا را منکر مي باشند)، [[کيسانيه]] (که مي گويند نمي دانيم اين افعال از بندگان است يا از خدا و آيا مردم بعد از مرگ عقاب خواهند شد و يا به ثواب خواهند رسيد)، [[شيطانيه]] (که مي گويند خدا شيطان را خلق نکرد)، [[شريکيه]] (که مي گويند همه گناهان جز کفر مقدر است)، [[وهميه]] (که مي گويند افعال مردم و کلام ايشان و هم چنين حسنات و سيئات ذات ندارد)، [[روانديه]] (که مي گويند به هر کتابي که خداوند فرو فرستاده چه ناسخ باشد و چه منسوخ مي توان عمل کرد)، [[بَتريه]] (که مي پندارند کسي که گناه کند و سپس توبه نمايد توبه اش پذيرفته نيست)، [[ناکثيه]] (که مي پندارند کسي که بيعت رسول خدا را شکسته باشد گناه نکرده است)، [[قاسطيه]] (که طلب دنيا را بر زهد برتري مي دهند) و [[نظاميه]] (که پيروان ابراهيم [[نظام]] هستند و مي گويند هر که پندارد خدا شئ است [[کافر]] است. <ref> [[تلبيس ابليس]]، [[ابن جوزي]]، ص40</ref>
 +
 
[[عبدالمنعم حفني]] نام ايشان را ناکثه ضبط کرده است. <ref> [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامية]]، [[عبدالمنعم حفني]]، ص645</ref>
 
[[عبدالمنعم حفني]] نام ايشان را ناکثه ضبط کرده است. <ref> [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامية]]، [[عبدالمنعم حفني]]، ص645</ref>
 +
 
[[عثمان بن عبدالله عراقي]] در [[الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة]] همين مطلب را نقل کرده ولي اشاره اي به عهد [[رسول الله صلي الله عليه و آله]] نکرده و مي نويسد: «ايشان مي گويند اگر کسي عهدي ببندد و به آن وفا کند، کار خوبي کرده ولي اگر عهد خويش را بشکند گناه نکرده است.» <ref> [[الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة]]، [[عثمان بن عبدالله عراقي]]، ص58</ref>
 
[[عثمان بن عبدالله عراقي]] در [[الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة]] همين مطلب را نقل کرده ولي اشاره اي به عهد [[رسول الله صلي الله عليه و آله]] نکرده و مي نويسد: «ايشان مي گويند اگر کسي عهدي ببندد و به آن وفا کند، کار خوبي کرده ولي اگر عهد خويش را بشکند گناه نکرده است.» <ref> [[الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة]]، [[عثمان بن عبدالله عراقي]]، ص58</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۳۷

از قَدَريه. [۱]

مي گويند کسي که بيعت رسول خدا را بشکند گناه نکرده است.

ابن کمال پاشا در الفرق و المذاهب عقيده اين فرقه را چنين معرفي مي کند: «بيعت و حکم رسول الله صلي الله عليه و آله همانند ساير نوافل است و اگر کسي آن را شکست، گناهي نکرده است». [۲] همين مطلب را ابن جوزي با مختصر تفاوتي نقل کرده است. [۳]

ابن جوزي در تلبيس ابليس قَدَريه را به دوازده فرقه تقسيم مي کند که عبارتند از: احمريه (که مي پندارند شرط عدالت خداوند آن است که امور ايشان را به خودشان واگذارد و بين ايشان و گناهان آن ها حائل شود)، ثنويه (که مي پندارند خير از خدا، و شر از ابليس است)، معتزله (که به مخلوق بودن قرآن قائل بوده و رؤيت خدا را منکر مي باشند)، کيسانيه (که مي گويند نمي دانيم اين افعال از بندگان است يا از خدا و آيا مردم بعد از مرگ عقاب خواهند شد و يا به ثواب خواهند رسيد)، شيطانيه (که مي گويند خدا شيطان را خلق نکرد)، شريکيه (که مي گويند همه گناهان جز کفر مقدر است)، وهميه (که مي گويند افعال مردم و کلام ايشان و هم چنين حسنات و سيئات ذات ندارد)، روانديه (که مي گويند به هر کتابي که خداوند فرو فرستاده چه ناسخ باشد و چه منسوخ مي توان عمل کرد)، بَتريه (که مي پندارند کسي که گناه کند و سپس توبه نمايد توبه اش پذيرفته نيست)، ناکثيه (که مي پندارند کسي که بيعت رسول خدا را شکسته باشد گناه نکرده است)، قاسطيه (که طلب دنيا را بر زهد برتري مي دهند) و نظاميه (که پيروان ابراهيم نظام هستند و مي گويند هر که پندارد خدا شئ است کافر است. [۴]

عبدالمنعم حفني نام ايشان را ناکثه ضبط کرده است. [۵]

عثمان بن عبدالله عراقي در الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة همين مطلب را نقل کرده ولي اشاره اي به عهد رسول الله صلي الله عليه و آله نکرده و مي نويسد: «ايشان مي گويند اگر کسي عهدي ببندد و به آن وفا کند، کار خوبي کرده ولي اگر عهد خويش را بشکند گناه نکرده است.» [۶]

پانویس

  1. فرهنگ نامه فرقه هاي اسلامي، شريف يحيي الامين، ص272
  2. الفرق و المذاهب، ابن کمال پاشا، ص106
  3. التبصير في الدين، ابن جوزي، ص40
  4. تلبيس ابليس، ابن جوزي، ص40
  5. موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامية، عبدالمنعم حفني، ص645
  6. الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، عثمان بن عبدالله عراقي، ص58