عبدالله بن ثور: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «عبدالله بن ثور، ابوفدیک که در سال 73 هجری قمری به دست لشگریان عبدالملک بن مروا...» ایجاد کرد)
 
جز عبدالله بن ثور» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۰۴

عبدالله بن ثور، ابوفدیک که در سال 73 هجری قمری به دست لشگریان عبدالملک بن مروان (م: 86هـ. ق) کشته شده است، از زمره لشگریان نجدة بن عامر (مقتول سال 69هـ. ق) بوده که پس از یک سلسله اختلافات که در لشگر نجده واقع شده توسط خود او به عنوان امام مسلمین انتخاب مي‌شود. چرا که نجده پس از مدتی و به واسطه برخی از اشتباهات مورد اعتراض لشگریان واقع شده و بسیاری از او روی گردان مي‌شوند. اعتراضات طرفداران نجده، بسیار ابتدایی و سخیف و به تمام معنی نشانگر سطح فهم خوارج است. از جمله مي‌گویند چرا به لشگریان دریایی بیش از لشگریان زمینی عطا داده ای یا چرا وقتی در فتح مدینه (که با غارت خوارج همراه بود) دختر عثمان بن عفان به اسارت درآمده و عبدالملک نامه ای در این باره نوشت، او را از صاحبش خریده و به نزد عبدالملک فرستادی درحالی که او کنیز ما بود. پس از این سلسله اعتراضات که در ضمن آن ها، اعتراض به رفتارهای غیرعادلانه پسر نجده پس از جنگ قطیف نسبت به غنایم نیز به چشم مي‌خورد. نجده از امامت کناره گیری مي‌کند. لکن پس از مدتی ابوفدیک متوجه مي‌شود که اصحاب نجده که به جنگ رفته بودند بازگشته و قصد آزادی و برگرداندن او به امامت را دارند. در نتیجه وی درصدد قتل نجده برمی آید. نجده فرار کرده و به خانه یکی از عاذریه (پیروان نجده) مخفی مي‌شود. ابوفدیک اعلام مي‌کند اگر بنده ای مکان او را بگوید آزاد مي‌شود و اگر آزاده ای چنین کند ده هزار درهم دریافت خواهد کرد. کنیزی جایگاه نجده را نشان داده و ابوفدیک یکی از خوارج به نام راشد طویل را در رأس لشگری نزد او فرستاده و او سر نجده را به نزد ابوفدیک مي‌آورد. پس از این ماجرا گروهی از پیروان ابوفدیک، او را ترک کردند و همچنین نجده که با یکی دیگر از سران خوارج به نام ابوعطیه همراه شده بودند، از هم جدا شده و در نتیجه ابوفدیک در مقابل لشگریان عبدالملک به فرماندهی «معمّر» یا «عمر بن عبدالله بن معمّر» شکست خورده و کشته مي‌شود. [۱]


پانويس

  1. خوارج، احسان بخش، ج2 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص107