خشبیه (پیروان مختار بن ابی عبید): تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۹: سطر ۹:
 
در [[بیان الادیان]] خشبیه از [[شیعه زیدیه]] و پیروان [[سرخاب الطبری]] دانسته شده اند. <ref> [[بیان الادیان]]، [[ابوالقاسم بلخی]]، ص35</ref>
 
در [[بیان الادیان]] خشبیه از [[شیعه زیدیه]] و پیروان [[سرخاب الطبری]] دانسته شده اند. <ref> [[بیان الادیان]]، [[ابوالقاسم بلخی]]، ص35</ref>
  
گاهی این عنوان بر مطلق [[شیعه]] اطلاق می شود. چنان که در زمان بنی امیه عناوین خشبی، [[ترابی]]، [[رافعی]] و امثال آن، بر هر کسی که نسبت به [[امیرالمؤمنین علیه السلام]] ابراز محبت می نمود، اطلاق می گردید. [[منصور بن معتمر]] از علمای [[معتزله (معتزله)|معتزله]] می گفته: «اگر کسی که علی بن ابی طالب (علیه السلام) را دوست داشته باشد خشبی است، پس شهادت بدهید من قسمت بالای آن خشب هستم». <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص444</ref>  
+
گاهی این عنوان بر مطلق [[شیعه]] اطلاق می شود. چنان که در زمان بنی امیه عناوین خشبی، [[ترابی]]، [[رافضی]] و امثال آن، بر هر کسی که نسبت به [[امیرالمؤمنین علیه السلام]] ابراز محبت می نمود، اطلاق می گردید. [[منصور بن معتمر]] از علمای [[معتزله (معتزله)|معتزله]] می گفته: «اگر کسی که علی بن ابی طالب (علیه السلام) را دوست داشته باشد خشبی است، پس شهادت بدهید من قسمت بالای آن خشب هستم». <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص444</ref>  
  
 
شعر [[شافعی]] نیز در این باب معروف است که:  
 
شعر [[شافعی]] نیز در این باب معروف است که:  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۵۲

ایشان پیروان مختار بن ابی عبید ثقفی هستند. [۱]

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب ؛ خَشَبی را به فتح خاء و شین ضبط کرده است. [۲]

ابن جریر طبری می گوید: «اول کسی که اتباع مختار را به این نام نامید مصعب بن زبیر بود و ظاهراً این نام گذاری به این سبب بوده که سلاح آنان نوعاً کافر کوبات بوده است». [۳]

علی بن حسین مسعودی در التنیبه و الاشراف نیز می گوید: «اصحاب مختار، خشبیه نامیده می شوند». [۴]

در بیان الادیان خشبیه از شیعه زیدیه و پیروان سرخاب الطبری دانسته شده اند. [۵]

گاهی این عنوان بر مطلق شیعه اطلاق می شود. چنان که در زمان بنی امیه عناوین خشبی، ترابی، رافضی و امثال آن، بر هر کسی که نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام ابراز محبت می نمود، اطلاق می گردید. منصور بن معتمر از علمای معتزله می گفته: «اگر کسی که علی بن ابی طالب (علیه السلام) را دوست داشته باشد خشبی است، پس شهادت بدهید من قسمت بالای آن خشب هستم». [۶]

شعر شافعی نیز در این باب معروف است که:

ان کان رفضاً حبّ آل محمد *** فلیشهد الثقلان إنّی رافض

ترجمه: اگر حبّ آل محمد صلی الله علیه و آله رفض است، پس همه جن و انس شهادت دهند که من رافضی هستم.

آیت الله سید مهدی روحانی می نویسد: « طبری می گوید اول کسی که پیروان مختار را خشبیه نامید، مصعب بن زبیر بود. » ولی در این باره به صفحه مشخصی از تاریخ طبری ارجاع نمی دهد. و این درحالی است که در کتاب مذکور، چنین امری یافت نشد. و طبری تنها نزاع های خشبیه با عبدالله بن زبیر، در جریان دستگیری محمد بن حنفیه در مکه را نقل کرده است.

شایان ذکر است که مرحوم محمد جواد مشکور، پیدایش خشبیه را پس از مختار دانسته و ایشان را پیروان سرخاب طبری می داند و به نقل از ابن تیمیه در منهاج السنه [۷] می نویسد: «چون زید را به دار زدند گروهی از پیروان او، شب ها به زیارت چوبه دار او می رفتند و از این جهت ایشان را خشبیه نامیده اند. »

محمد جواد مشکور هم چنین ـ بدون ذکر سند ـ می گوید: «گروهی می گفتند ما با امام معصوم، به وسیله شمشیر جنگ می کنیم و چون امام معصوم در این عصر نمی باشد از این جهت تا آمدن وی، اسلحه ما چوب است و با آن به نبرد برمی خیزیم. » این وجه با توجه به این که «عصمت» در آن روزگار از حوزه ادبیات عمومی خارج بوده است، بسیار بعید می نماید. [۸]

محمد بن احمد خوارزمی در مفاتیح العلوم نام دیگر ایشان را صرخابیه (به صاد) دانسته و آن ها را منسوب به صرخاب طبری معرفی می کند. [۹]

ابن قتیبه در المعارف می نویسد: «ابراهیم بن اشتر با عبیدالله بن زیاد به قتال برخاست و اکثر اصحاب ابراهیم به همراه خود، خشب داشتند و لذا خشبیه نامیده شدند». وی خشبیه را از رافضه به شمار آورده است. ابن قتیبه هم چنین مختار را از زمره غلاة رافضه به شمار آورده ولی خشبیه را به وی منسوب نمی کند. [۱۰]

پانویس

  1. البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص124 / خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص255 / المعارف، ابن قتیبه، ص622 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص49
  2. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص444
  3. تاریخ طبری، ابن جریر طبری، ج5، ص191
  4. التنبیه و الاشراف، علی بن حسین مسعودی، ص270
  5. بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، ص35
  6. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص444
  7. منهاج السنه، ج1، ص8
  8. تاریخ طبری، ابن جریر طبری، ج5، ص191 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص181
  9. مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص49
  10. المعارف، ابن قتیبه، ص622