ابراهیمیه (اِباضیه خوارج): تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۶: سطر ۶:
 
[[شهفور اسفراینی]] می نویسد: « [[خوارج اِباضیه]] در این که آیا می توان به مخالفین، کنیز فروخت اختلاف کردند.ابراهیمیه که پیروان کسی به نام ابراهیم بودند، به این امر فتوی دادند و فردی به نام میمون از این فتوی تبرّی جست. ابراهیمیه  به آیه <ref>احل الله البیع</ref> تمسک می جستند. در این میان گروهی توقف کردند». <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص59 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص124</ref>
 
[[شهفور اسفراینی]] می نویسد: « [[خوارج اِباضیه]] در این که آیا می توان به مخالفین، کنیز فروخت اختلاف کردند.ابراهیمیه که پیروان کسی به نام ابراهیم بودند، به این امر فتوی دادند و فردی به نام میمون از این فتوی تبرّی جست. ابراهیمیه  به آیه <ref>احل الله البیع</ref> تمسک می جستند. در این میان گروهی توقف کردند». <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص59 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص124</ref>
  
[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] درباره این فرقه می نویسد: « ابراهیمیه منسوب به ابراهیم نامی از مردم [[مدینه]] بود. ابراهیم خود را صاحب فتوا می دانست و علمای [[اِباضیه]] نیز ولایت او را پذیرفته بودند. منشأ پیدایش این گروه فتوایی بود که ابراهیم در جواز فروش کنیزان مسلمان به کفار (غیر اباضیان) صادر کرد و در مورد کنیزی از خود نیز چنین کرد. در این وقت یکی از اتباع او به نام میمون بر او اعتراض کرد و این کار را جایز ندانست، ابراهیم به آیه (. . . أحلّ الله البیع. . . ) <ref> (سوره بقره، آیه275</ref> استناد کرده گفت خداوند خرید و فروش را حلال کرده است، لکن استدلال ابراهیم، میمون را متقاعد نکرد و او از ابراهیم برائت جست. بدین ترتیب فرقه [[میمونیه (از خوارج اِباضیه)|میمونیه]] پدید آمد. گروهی نیز در میان این دو رأی توقف کردند ( [[واقفه (از خوارج اِباضیه)|واقفه]] یا [[واقفیه (از خوارج)|واقفیه]] ) و با موافقت ضمنی ابراهیم، از مراجع اصلی خود استفتاء کردند. این مراجع نظر ابراهیم را تأیید کردند و خواستار توبه میمون و [[واقفیه (از خوارج)|واقفیه]] شدند. در این میان [[ابوبَیهَس هَیصَم ابن جابر]] که به نوعی با گروه ابراهیمیه مرتبط بوده است، به اظهار نظر درباره هر سه پرداخت و همه را تکفیر کرد و اعلام نمود که میمون کافر شد، چون فروش کنیز را در دارالتقیه حرام کرد؛ [[واقفه]] [[کافر]] شدند چون گفته بودند که نمی دانند حلالی واقع شده یا حرامی، و حق آن بود که بدانند؛ و ابراهیم [[کافر]] شد، چون از [[واقفه]] تبرّی نجست. ابوبیهس کارش بالا گرفت و پیروان بسیار یافت و فرقه ای مهم در درون [[خوارج]] پدید آمد که با نام او [[بیهسیه]] خوانده شد. اگرچه این فرقه امروز از [[اِباضیه]] به شمار نمی آید اما منشأ آن یک اختلاف نظر فقهی <ref>فروش کنیز به کفار</ref> میان چند تن از سران [[اِباضیه]] بوده است. کار [[ابراهیمیه]] به همین جا خاتمه نیافت. گروهی دیگر به نام [[ضحّاکیه]] از رأی ابراهیم در مورد فروش کنیز پیروی کردند و آن را گسترش دادند و به جواز نکاح دختر مسلمان با مرد [[کافر]] در دارالتقیه و تحریم این امر در دارالعلانیة حکم دادند». <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج2، ص329</ref> <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص59 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص124</ref>
+
[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] درباره این فرقه می نویسد: « ابراهیمیه منسوب به ابراهیم نامی از مردم [[مدینه]] بود. ابراهیم خود را صاحب فتوا می دانست و علمای [[اِباضیه]] نیز ولایت او را پذیرفته بودند. منشأ پیدایش این گروه فتوایی بود که ابراهیم در جواز فروش کنیزان مسلمان به کفار (غیر اباضیان) صادر کرد و در مورد کنیزی از خود نیز چنین کرد. در این وقت یکی از اتباع او به نام میمون بر او اعتراض کرد و این کار را جایز ندانست، ابراهیم به آیه (. . . أحلّ الله البیع. . . ) <ref> (سوره بقره، آیه275</ref> استناد کرده گفت خداوند خرید و فروش را حلال کرده است، لکن استدلال ابراهیم، میمون را متقاعد نکرد و او از ابراهیم برائت جست. بدین ترتیب فرقه [[میمونیه (از خوارج اِباضیه)|میمونیه]] پدید آمد. گروهی نیز در میان این دو رأی توقف کردند ( [[واقفه (از خوارج اِباضیه)|واقفه]] یا [[واقفیه (از خوارج)|واقفیه]] ) و با موافقت ضمنی ابراهیم، از مراجع اصلی خود استفتاء کردند. این مراجع نظر ابراهیم را تأیید کردند و خواستار توبه میمون و [[واقفیه (از خوارج)|واقفیه]] شدند. در این میان [[ابوبَیهَس هَیصَم ابن جابر]] که به نوعی با گروه ابراهیمیه مرتبط بوده است، به اظهار نظر درباره هر سه پرداخت و همه را تکفیر کرد و اعلام نمود که میمون کافر شد، چون فروش کنیز را در دارالتقیه حرام کرد؛ [[واقفه]] [[کافر]] شدند چون گفته بودند که نمی دانند حلالی واقع شده یا حرامی، و حق آن بود که بدانند؛ و ابراهیم [[کافر]] شد، چون از [[واقفه (از خوارج اِباضیه)|واقفه]] تبرّی نجست. ابوبیهس کارش بالا گرفت و پیروان بسیار یافت و فرقه ای مهم در درون [[خوارج]] پدید آمد که با نام او [[بیهسیه]] خوانده شد. اگرچه این فرقه امروز از [[اِباضیه]] به شمار نمی آید اما منشأ آن یک اختلاف نظر فقهی <ref>فروش کنیز به کفار</ref> میان چند تن از سران [[اِباضیه]] بوده است. کار [[ابراهیمیه]] به همین جا خاتمه نیافت. گروهی دیگر به نام [[ضحّاکیه]] از رأی ابراهیم در مورد فروش کنیز پیروی کردند و آن را گسترش دادند و به جواز نکاح دختر مسلمان با مرد [[کافر]] در دارالتقیه و تحریم این امر در دارالعلانیة حکم دادند». <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج2، ص329</ref> <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص59 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص124</ref>
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۴۸

از اِباضیه.

رک: اِباضیه.

شهفور اسفراینی می نویسد: « خوارج اِباضیه در این که آیا می توان به مخالفین، کنیز فروخت اختلاف کردند.ابراهیمیه که پیروان کسی به نام ابراهیم بودند، به این امر فتوی دادند و فردی به نام میمون از این فتوی تبرّی جست. ابراهیمیه به آیه [۱] تمسک می جستند. در این میان گروهی توقف کردند». [۲]

دائرة المعارف بزرگ اسلامی درباره این فرقه می نویسد: « ابراهیمیه منسوب به ابراهیم نامی از مردم مدینه بود. ابراهیم خود را صاحب فتوا می دانست و علمای اِباضیه نیز ولایت او را پذیرفته بودند. منشأ پیدایش این گروه فتوایی بود که ابراهیم در جواز فروش کنیزان مسلمان به کفار (غیر اباضیان) صادر کرد و در مورد کنیزی از خود نیز چنین کرد. در این وقت یکی از اتباع او به نام میمون بر او اعتراض کرد و این کار را جایز ندانست، ابراهیم به آیه (. . . أحلّ الله البیع. . . ) [۳] استناد کرده گفت خداوند خرید و فروش را حلال کرده است، لکن استدلال ابراهیم، میمون را متقاعد نکرد و او از ابراهیم برائت جست. بدین ترتیب فرقه میمونیه پدید آمد. گروهی نیز در میان این دو رأی توقف کردند ( واقفه یا واقفیه ) و با موافقت ضمنی ابراهیم، از مراجع اصلی خود استفتاء کردند. این مراجع نظر ابراهیم را تأیید کردند و خواستار توبه میمون و واقفیه شدند. در این میان ابوبَیهَس هَیصَم ابن جابر که به نوعی با گروه ابراهیمیه مرتبط بوده است، به اظهار نظر درباره هر سه پرداخت و همه را تکفیر کرد و اعلام نمود که میمون کافر شد، چون فروش کنیز را در دارالتقیه حرام کرد؛ واقفه کافر شدند چون گفته بودند که نمی دانند حلالی واقع شده یا حرامی، و حق آن بود که بدانند؛ و ابراهیم کافر شد، چون از واقفه تبرّی نجست. ابوبیهس کارش بالا گرفت و پیروان بسیار یافت و فرقه ای مهم در درون خوارج پدید آمد که با نام او بیهسیه خوانده شد. اگرچه این فرقه امروز از اِباضیه به شمار نمی آید اما منشأ آن یک اختلاف نظر فقهی [۴] میان چند تن از سران اِباضیه بوده است. کار ابراهیمیه به همین جا خاتمه نیافت. گروهی دیگر به نام ضحّاکیه از رأی ابراهیم در مورد فروش کنیز پیروی کردند و آن را گسترش دادند و به جواز نکاح دختر مسلمان با مرد کافر در دارالتقیه و تحریم این امر در دارالعلانیة حکم دادند». [۵] [۶]

پانویس

  1. احل الله البیع
  2. التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص59 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص124
  3. (سوره بقره، آیه275
  4. فروش کنیز به کفار
  5. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص329
  6. التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص59 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص124