زنگبار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{دیگرکاربردها}} {{coord|6|8|0|S|39|19|0|E|display=title}} {{Infobox settlement | name = زنگبار | nati...» ایجاد کرد)
 
جز زنگبار» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)))
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۴۳

الگو:دیگرکاربردها الگو:Coord الگو:Infobox settlement

زَنگبار نام یکی از جزایر مهم تانزانیا و پایتخت منطقه نیمه‌خودمختار زنگبار است این سرزمین در سال ۱۹۶۳ با تانگانیکا متحد شد و دولت جدیدی بنام جمهوری فدرال تانزانیا را تأسیس کرد.

نام

«زنگ» واژه‌ای فارسی است به معنی تیره‌رنگ، قهوه‌ای و سیاه، «بار» به معنی ساحل، کناره و کرانه (مثل: جویبار، رودبار، ارسباران ...) و در مجموع «زنگبار» یعنی «ساحل سیاهان» و یا «سرزمین سیاهان». اعراب این کلمه را زنجبار تلفظ می‌کنند و اروپاییان نیز زنجبار را به Zanzibar تغییر داده‌اند. ایرانی‌ها از دوره هخامنشی با این منطقه دادوستد تجاری داشته‌اند.

تمدن سواحیلی

از مگادیشو تا سفالا و کیپ دلگادو موزامبیک 36 شهر ساحلی و جزیره ای وجود دارد که مردمان ان دارای اداب ، رسوم ، فرهنگ ، مذهب و زبان مشترکی هستند که به ان فرهنگ و تمدن سواحیلی میگویند. این فرهنگ و تمدن به داخل قاره افریقا نیز نفوذ پیدا کرده و منطقه شرق افریقا را در برمیگرد.[۱]

بعدها بویژه در دوره بعد از اسلام مهاجران زیادی از شیراز، شوشتر و سیراف به زنگبار کوچیدند و در آن‌جا ساکن شدند. رهبر شیرازیهای کوچنده، حاکم ایالت شیراز علی بن سلطان حسن نام داشت. او در سال ۹۵۶، در زمان حکومت آل بویه، با هفت پسرش علی، محمد، باشت، سلیمان، حسین و داوود و حدود ۷۰۰ نفر از یارانش با چندین کشتی راهی آفریقا گردیدند و در زنگبار ساکن شدند. این گروه که بعدها به شیرازی معروف شدند و بعدها در قرن 19 به همراه اعراب و بلوش ها(بلوچ های) عمانی تاثیر زیادی در شکل‌گیری مدنییت و بازرگانی در زنگبار داشتند. شیرازی‌ها این سرزمین جدید را زنگی بار نامیدند که بعدها به زنگبار تغییر یافت.[۲]

از زمان هخامنشیان میان ایران و ساحل شرق آفریقاحبشه و زنگبار ارتبطاتی بود و در دروه ساسانی بیشتر هم شد داستان معروف شهریار ابن هرمز از یک شاهزاده کیلوا که اسیر ایرانیان شده است معروف است.(بی بی سی آفریکا) ولی ایرانی شدن زنگبار را بیشتر به دوره ی آل بویه نسبت می دهند. گفته شده که یکی از پسران سلطان دیلمی در پی اختلافی خانوادگی با 7 کشتی به کنیا مهاجرت کرد و به تدریج این خاندان توانستند امپراتوری کیلوا را ایجاد کنندکه تا موسمبیک و بیرا ادامه داشت.آورده اندچون مادر علی بن حسین شاهزاده ی دیلمی حبشی و سیاه پوست بود برادرش وی را مسخره می کرد و او مجبور به ترک ایران شد مقصد او هند بود اما از ساحل حبشه سر درآورد. به گفته ی گراپف و سی ولتن 20 درصد واژگان زبان سواحیلی فارسی شد.

سواحیلی  یکی از با نفوذ ترین زبانهای آفریقایی است .
به گفته ی اسکار یومان خود سواحیلی ها به زبانشان شیرازی می گویند.

به گفته ی وان دردکن امروزه مردم سواحیلی لقب شیرازی دارند و این نام سواحیلی را که اعراب رویشان گذاشته اند به کار نمی‌برند.

ورود شیرازی‌ها به جزایر شرق آفریقا و تشکیل "امپراطوری زنج" یکی از سازمان‌یافته‌ترین مهاجرت بیگانگان درسواحل شرق آفریقا و زنگبار است که در بافت فرهنگی و اجتماعی مردم این مناطق دگرگونی‌های عمیقی پدید آورد و منجر به پیدایش "زبان سواحیلی" و نژاد موسوم به "افروشیرازی" گردید. [۳] در اواخر قرن پانزدهم میلادی «فضیل بن لیمان» به حکومت می‌رسد و هم‌زمان «واسکودوگاما» پس از اقامت در موازمبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر «کیلوا» پایتخت امپراطوری زنج لنگر انداخته و با توپ و سایر سلاح‌های جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراج‌گزار پادشاهی پرتغال کرد و شیرازی‌ها سالیانه مبلغ یک هزار لیره به وی پرداخت می‌کردند و پرچم امپراطوری پرتغال بر فراز کاخ حکومتی کیلوا برافراشته شد. انگلیس در قرن 19 پرتغالی ها را در ممباسا شکست داد و در نهایت انگلیسی ها به طور رسمی زنگبار را مستعمره ی خود ساختند.

زبان سواحلی ترکیبی است از زبان مردم بومی منطقه به ویژه بنتو و بسیاری از واژه‌های عربی و فارسی. این زبان در شرق و تا حدودی مرکز آفریقا بکار برده می‌شود.

در زبان سواحلی برخی واژه‌ها با گویش بندری فارسی بسیار نزدیک و هم‌معنی هستند مانند: کاکا= برادر.......... دادا= خواهر........... بندری= بندری (بندرگاه)........ سیفه=سیفه (روغن کوسه)........... منشوه= منشوه (یک نوع قایق)......... چنگو= چنگو (یک نوع ماهی خوش مزه برای برشتن).......... رفیقی= رفیق............

در اصطلاحات دریانوردی و لنج‌داری و مراسم زار واژه‌های فارسی بیشتری وجود دارد

چند واژه و معانیش در زبان سواحلی:

می‌می= من......... وی.وی= تو، شما.......... زیچی= قشنگ، زیبا........ جمبو = سلام......... سننه= خوب، عالی........... کاکا میزی = دانشجو......... حباری= چطوری؟............. مزاری سننه= خیلی خوب........... کواری = خدا حافظ........... بووانا =اقا، جناب........... اسنتی سننه = خیلی ممنون............. جمبو بووانا = سلام آقا.......... حکونا متاتا= اشکالی ندارد، مشکلی نیست، خبر بدی نیست[۴]

منابع

الگو:ویکی‌انبار-رده الگو:ویکی‌واژه الگو:پانویس

  • - 19-Mazrui, Ali M, 1995 Africa and Other Civilizations: Conquest and Counterconquest in "Africa in World politics, Francisco, Westview Press,
  • - 20-African Islam and competitive Religion. Between Revivalism and Expansion" TWQ 10 March 1998
  • - www.bbc.co.uk/story of africa /5generic
  • -East Africa Newspaper April 2-8-2001-focus on Mombasa
  • دکتر:القاسمی، سلطان، بن محمد ، «(تقسیم الإمبراطوریة العُمانیة)» ،. چاپ دوم، مطابع البیان التجاریة دبی: سال انتشار ۱۹۸۹ میلادی.
  • العوتبی، سلمة، بن مسلم، الصحاری ، «(الأنساب)» ،. چاپ چهارم، سال انتشار ۱۹۹۴ میلادی.
  • العوتبی، سلمة، بن مسلم، الصحاری ، «(أمارة زنجار وسلاطین عمان)» ،. چاپ سوم، سال انتشار ۱۹۷۷ میلادی.
  • الهاشمی ، عبدالمنعم ، (مَوسُوعَة تاریخ اَلعَرَب) دارالبحار و مکتبة الهلال ، عام ۲۰۰۶

الگو:مستعمرات سابق پرتغال الگو:امپراتوری ماورای دریاهای پرتغال

الگو:جغرافیا-خرد
  1. .نقش ایرانیان در گسترش اسلام به شرق آفریقا روزنامه همشهری مورخ17 خرداد1380
  2. .نقش ایرانیان در گسترش اسلام به شرق آفریقا روزنامه همشهری مورخ17 خرداد1380
  3. . نقش ایرانیان در گسترش اسلام به شرق آفریقا روزنامه همشهری مورخ17 خرداد1380
  4. سمینار بین‌المللی ایران و آفریقا ۱۳۸۱دانشگاه تربیت مدرس- یونسکو- جلد دوم مقاله ایرانیان بلوچ در جنگ ممباسادکتر عجم چاپ ۱۳۸۳ دانشگاه تربیت مدرس.