اوجاغیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]]. | از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]]. | ||
− | اوجاغ از شعارهای فرقه صوفیه [[بکتاشیه]] است و شاید فرقه های دیگر [[صوفیه]] نیز این شعار و اصطلاح را داشته باشند. و لذا ممکن است یکی از فرقه های اجاغیه، [[بکتاشیه]] باشد. <ref> [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص46، 51 و282 / [[دائرة المعارف بستانی]]، [[پترس بستانی]]، ج4، ص535</ref> | + | اوجاغ از شعارهای فرقه صوفیه [[بکتاشیه (بکتاشیه)|بکتاشیه]] است و شاید فرقه های دیگر [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]] نیز این شعار و اصطلاح را داشته باشند. و لذا ممکن است یکی از فرقه های اجاغیه، [[بکتاشیه]] باشد. <ref> [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص46، 51 و282 / [[دائرة المعارف بستانی]]، [[پترس بستانی]]، ج4، ص535</ref> |
در کتاب [[الشبک]]، این گروه منسوب به اوجاغ دانسته شده اند. ایشان گویا در عهد سلطان محمود ثانی مورد غضب قرار گرفته اند. <ref> [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص46</ref> | در کتاب [[الشبک]]، این گروه منسوب به اوجاغ دانسته شده اند. ایشان گویا در عهد سلطان محمود ثانی مورد غضب قرار گرفته اند. <ref> [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص46</ref> |
نسخهٔ ۲۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۵۹
(یا: اجاغیه)
از صوفیه.
اوجاغ از شعارهای فرقه صوفیه بکتاشیه است و شاید فرقه های دیگر صوفیه نیز این شعار و اصطلاح را داشته باشند. و لذا ممکن است یکی از فرقه های اجاغیه، بکتاشیه باشد. [۱]
در کتاب الشبک، این گروه منسوب به اوجاغ دانسته شده اند. ایشان گویا در عهد سلطان محمود ثانی مورد غضب قرار گرفته اند. [۲]
آیت الله سید مهدی روحانی در دست نوشته های خویش به دائرة المعارف بستانی، ماده انکشاریه اشاره می کند. این درحالی است که در این دائرةالمعارف و در ذیل ماده مذکور، سخن از اوجاغیه نیست و تنها می نویسد: «انکشاریه برای حاجی بکتاش اعتبار زیادی قائل بودند. » لازم به ذکر است که انکشاریه نام دیگر «ینی چری» است که به معنای قشون جدید است و در دوره عثمانی کسانی را شامل می شده است که فرزندان مسیحیان سرزمین های فتح شده بودند و تحت تعلیمات سخت نظامی قرار می گرفتند. [۳]
پانویس
- ↑ الشبک، احمد حامد الصراف، ص46، 51 و282 / دائرة المعارف بستانی، پترس بستانی، ج4، ص535
- ↑ الشبک، احمد حامد الصراف، ص46
- ↑ دائرة المعارف بستانی، پترس بستانی، ج4، ص535 / دائرة المعارف فارسی، غلامحسن مصاحب، ج2، بخش دوم، ص3365