انجمن اخوت: تفاوت بین نسخهها
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]]. | از [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]]. | ||
− | [[پشمینه پوشان]] می نویسد: «بعد از فوت [[صفی علی شاه]]، [[صفاعلی شاه]]، ملقب به | + | [[پشمینه پوشان]] می نویسد: «بعد از فوت [[صفی علی شاه]]، [[صفاعلی شاه]]، ملقب به [[صفاعلی شاه|ظهیرالدوله]]، جانشین صفی علی شاه شد. صفی علی شاه به منظور ایجاد وحدت و اخوت و مساوات بین مردم و برای پرکردن فاصله طبقاتی عظیم میان اشراف و سایر طبقات و همدلی میان آنان، انجمن اخوّت را پایه گذاری کرد. این انجمن ابتدا سرّی بود اما [[صفاعلی شاه|ظهیرالدوله]] در پانزدهم شعبان 1317 هـ. ق آن را علنی کرد. [[صفاعلی شاه|ظهیرالدوله]] آرمی هم برای انجمن ساخت. این علامت از دو تبرزین متقاطع و کشکولی در محل تقاطع و تسبیح مثلثی شکل در انتهای دو تبرزین تشکیل یافته بود. بالای کشکول سال 1317، یعنی تاریخ افتتاح انجمن، نوشته شده است. |
انجمن دارای اصول شش گانه بود: تعظیم امرالله، شفقت خلق الله، خدمت اهل الله، بذل نفس فی سبیل الله، کتمان سرّالله، اطاعت ولی الله. | انجمن دارای اصول شش گانه بود: تعظیم امرالله، شفقت خلق الله، خدمت اهل الله، بذل نفس فی سبیل الله، کتمان سرّالله، اطاعت ولی الله. |
نسخهٔ ۲۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۰۷
از صوفیه.
پشمینه پوشان می نویسد: «بعد از فوت صفی علی شاه، صفاعلی شاه، ملقب به ظهیرالدوله، جانشین صفی علی شاه شد. صفی علی شاه به منظور ایجاد وحدت و اخوت و مساوات بین مردم و برای پرکردن فاصله طبقاتی عظیم میان اشراف و سایر طبقات و همدلی میان آنان، انجمن اخوّت را پایه گذاری کرد. این انجمن ابتدا سرّی بود اما ظهیرالدوله در پانزدهم شعبان 1317 هـ. ق آن را علنی کرد. ظهیرالدوله آرمی هم برای انجمن ساخت. این علامت از دو تبرزین متقاطع و کشکولی در محل تقاطع و تسبیح مثلثی شکل در انتهای دو تبرزین تشکیل یافته بود. بالای کشکول سال 1317، یعنی تاریخ افتتاح انجمن، نوشته شده است.
انجمن دارای اصول شش گانه بود: تعظیم امرالله، شفقت خلق الله، خدمت اهل الله، بذل نفس فی سبیل الله، کتمان سرّالله، اطاعت ولی الله.
انجمن تشکیلاتی درویشانه بود و درویش را مرکب از پنج حرف و هر حرف را نشانه صفتی محسوب داشتند. «دال» درویش را نشانه دوستی، «رای» آن را راستی، «واو» آن را وحدت و یگانگی، «یا» را یقین کامل به پیر خود و «ش» را شکر در آسایش و سختی دانستند». [۱]
پانویس
- ↑ پشمینه پوشان، علی سیدین، ص48