آفریقیه (مراکش کنونی): تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
== تاریخ == | == تاریخ == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
=== تاریخ کهن === | === تاریخ کهن === | ||
قبایل [[بربری]] یا [[آمازیغ]] ساکن منطقه شمال آفریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدنهای کهن [[فنیقی]]، [[کارتاژ|کارتاژی]]، رومانی، [[وندال|وندالی]] و بیزانسی بودهاند. با این وجود هیچ یک از این تمدنها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادیخواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند. | قبایل [[بربری]] یا [[آمازیغ]] ساکن منطقه شمال آفریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدنهای کهن [[فنیقی]]، [[کارتاژ|کارتاژی]]، رومانی، [[وندال|وندالی]] و بیزانسی بودهاند. با این وجود هیچ یک از این تمدنها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادیخواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند. | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۳: | ||
=== تاریخ معاصر === | === تاریخ معاصر === | ||
− | |||
سالهای ۱۹۱۲-۱۸۷۳ مصادف با حکومتهای حسن اول، عبدالعزیز و مولای حفیظ است. این دوران در پرتو رقابت قدرتهای بزرگ استعماری، مراکش استقلال خود را حفظ میکند. لیکن در سال ۱۹۱۲ پس از موافقتنامههای الجزیره (۱۹۰۶ م)، فرانسه بخش عظیمی از مراکش را اشغال میکند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز میگردد. در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف ([[محمد پنجم]]) به تخت سلطنت مینشیند و بعلت مخالفت با سلطه فرانسویان بدون اینکه خواهان گسستن کامل از فرانسه باشد تبدیل به یک چهره ملی میگردد که در آینده به پدر استقلال مراکش شهرت مییابد. فرانسه که حاضر به پذیرش استقلال مراکش نبود کوشید از برخی گروهها علیه محمد پنجم استفاده نماید که در رأس آنها الجلاوی بود. | سالهای ۱۹۱۲-۱۸۷۳ مصادف با حکومتهای حسن اول، عبدالعزیز و مولای حفیظ است. این دوران در پرتو رقابت قدرتهای بزرگ استعماری، مراکش استقلال خود را حفظ میکند. لیکن در سال ۱۹۱۲ پس از موافقتنامههای الجزیره (۱۹۰۶ م)، فرانسه بخش عظیمی از مراکش را اشغال میکند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز میگردد. در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف ([[محمد پنجم]]) به تخت سلطنت مینشیند و بعلت مخالفت با سلطه فرانسویان بدون اینکه خواهان گسستن کامل از فرانسه باشد تبدیل به یک چهره ملی میگردد که در آینده به پدر استقلال مراکش شهرت مییابد. فرانسه که حاضر به پذیرش استقلال مراکش نبود کوشید از برخی گروهها علیه محمد پنجم استفاده نماید که در رأس آنها الجلاوی بود. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۲۵
مَراکِش (به عربی: المغرب، به بربری: مُراکُش Murakuc / أمرّوک Amerruk)، کشوری است در شمال غربی آفریقا. مراکش ساحلی طولانی با اقیانوس اطلس دارد که از شمال به جبلالطارق و دریای مدیترانه میرسد. کشور مراکش از سوی خاور با کشور الجزایر، از غرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با کشور موریتانی و از شمال با دریای مدیترانه همسایهاست.
مراکش ادعای مالکیت صحرای غربی را داردو بخش عمدهای از آن را از سال ۱۹۷۵ اداره کردهاست. وضعیت صحرای غربی هنوز مورد اختلاف و مناقشهاست.
پایتخت مراکش شهر رباط است.
محتویات
نام[ویرایش]
نام مراکش در فارسی از نام پایتخت کهن یعنی شهر مراکش برگرفته شده است، که واژهای بربر به معنای "سرزمین خدا" است.[۱] نام Morocco در انگلیسی هم تغییر یافته واژه مراکش است. تا همین چند دهه اخیر هم این سرزمین در زبان عربی مراکش خوانده میشد.
نام «مراکش» در فارسی امروز معمولتر از «مغرب» است زیرا نام بینالمللی پادشاهی مغرب مراکو است که برگرفته از نام مراکش است بنابراین کاربرد نام مراکش بجای مغرب در زبان فارسی بهتر است بویژه اینکه دولت آن کشور نام رسمی بینالمللی مراکو را برسمیت میشناسد و نه نام عربی المغرب. ترکیه تنها کشور دنیا است که از پادشاهی مراکش با نام کشور فاس نام میبرد.
ابوالحسن نجفی در غلط ننویسیم مینویسد: «[این کشور] در قدیم مغرب نامیده میشده [...] مراکش فقط ایالتی از این کشور، [...] و نیز نام کرسی این ایالت است. علت این اطلاق جزء بر کلّ ظاهراً این بوده که در دوران اخیر کلمهٔ مغرب به کشورهای اروپا و آمریکا اطلاق شدهاست و در کتابهای فارسی، برای رفع ابهام، لفظِ مراکش را بر کلّ کشور مغرب تعمیم دادهاند. [...] باید دانست که هم در متون گذشتهٔ فارسی و عربی و هم در اصطلاح امروزهٔ کشورهای عربیزبان، نام این کشور مغرب است و نه مراکش.»
تاریخ[ویرایش]
تاریخ کهن[ویرایش]
قبایل بربری یا آمازیغ ساکن منطقه شمال آفریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدنهای کهن فنیقی، کارتاژی، رومانی، وندالی و بیزانسی بودهاند. با این وجود هیچ یک از این تمدنها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادیخواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند.
با رسیدن دعوت اسلامی به آن منطقه در سال ۵۰ هجری قمری (برابر سال ۶۶۵ میلادی) ساکنان منطقه با اهداف اسلامی آشنا گشته و در نتیجه دین نوین اسلام را پذیرا شدند.
اسلام سرانجام در سال ۱۷۰ هجری قمری (برابر سال ۷۸۶ میلادی) و بطور مشخص پس از گریز یکی از علویان معروف به مولا ادریس بن عبدالله بن الحسن بن الحسن ابن علی از دست حاکمان عباسی بغداد به صورت ریشهای و بنیادین در منطقه گسترش یافته تا اینکه مراکشیان وی را به امیرالمؤمنین بودن برگزیده و پس از بیعت و اعلام وفاداری، با کمک او نخستین دولت اسلامی مستقل از خلافت مشرق عربی را بر پا نمودند که نام دولت ادریسیان را به خود گرفت.
ساکنان و حکمرانان مراکش، گذشته از تفاوتهای قبیلهای و ریشهای خود همواره کوشیده بودند تا دین اسلام را نه تنها در سراسر کشور بلکه در مناطق جنوب و دیگر سرزمینهای آفریقایی و همچنین در مناطق شمال و کشورهایی همچون اسپانیا، پرتغال و جنوب فرانسه گسترش دهند.
تاریخ معاصر[ویرایش]
سالهای ۱۹۱۲-۱۸۷۳ مصادف با حکومتهای حسن اول، عبدالعزیز و مولای حفیظ است. این دوران در پرتو رقابت قدرتهای بزرگ استعماری، مراکش استقلال خود را حفظ میکند. لیکن در سال ۱۹۱۲ پس از موافقتنامههای الجزیره (۱۹۰۶ م)، فرانسه بخش عظیمی از مراکش را اشغال میکند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز میگردد. در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف (محمد پنجم) به تخت سلطنت مینشیند و بعلت مخالفت با سلطه فرانسویان بدون اینکه خواهان گسستن کامل از فرانسه باشد تبدیل به یک چهره ملی میگردد که در آینده به پدر استقلال مراکش شهرت مییابد. فرانسه که حاضر به پذیرش استقلال مراکش نبود کوشید از برخی گروهها علیه محمد پنجم استفاده نماید که در رأس آنها الجلاوی بود.
از اینرو به خواسته هواداران الجلاوی که خواستار عزل محد پنجم بودند جواب مثبت داد و محمدپنجم را بهمراه خانوادهاش به ماداگاسکار تبعید نمود. تبعید محمد پنجم نقش مثبتی در تحقق استقلال این کشور ایفاد نمود و مردم خواستار بازگشت وی و اعلام استقلال کشور شدند. از طرفی قیام الجزایر علیه فرانسه عاملی در جهت تضعیف حضور فرانسه در مراکش گردید و فرانسه بمنظور جلوگیری از سرایت این قیام بر تمامی منطقه و فشارهای مردمی در داخل بتدریج زمینه را برای پذیرش خواست عمومی مردم مراکش فراهم نمود. در ۱۶ نوامبر ۱۹۵۵ محمد پنجم به کشور بازگشت و در ۳ مارس ۱۹۵۶ فرانسه استقلال کشور مراکش را به رسمیت شناخت. پس از استقلال مراکش ملک محمد پنجم (تا مارس ۱۹۶۱)، ملک حسن دوم (تا ژوئیه ۱۹۹۹) بر تخت سلطنت مینشینند و از این پس تا کنون نیز ملک محمد ششم بر این کشور حکومت دارد.
منابع[ویرایش]
- پیوندهای تاریخی و فرهنگی ایران و مغرب.دکتر احمد موسی، فصلنامه نامه پارسی سال ۵ شماره ۴
- وزارت خارجه مراکش
- دانشنامه مراکش به زبان انگلیسی
- تاریخ مراکش
- الگو:یادکرد.
- [۱]