ناووسیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | از [[ | + | از [[شیعه امامیه]]. <ref> [[البدء و التاریخ]]، [[مطهر مقدسی]]، ج5، ص129 / [[تاریخ الاسماعیلیة]]، [[عارف تامر]]، ج1، ص91 / [[تلبیس ابلیس]]، [[ابن جوزی]]، ص42 / [[الحور العین]]، [[نشوان حمیری]]، ص162 / [[جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة]]، [[امیر مهنا]] و [[علی خریس]]، ص201 / [[خاندان نوبختی]]، [[عباس اقبال]]، ص266 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص79 / [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص67 / [[الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة]]، [[صلاح ابوسعود]]، ص56 / [[الفصول المختارة]]، [[شیخ مفید]]، ج2، ص307 / [[فرهنگ فِرَق اسلامی]]، [[محمد جواد مشکور]]، ص436 / [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص272 / [[قاموس المذاهب و الادیان]]، [[حسین علی حمد]]، ص207 / [[معجم الفرق الاسلامیة]]، [[عارف تامر]]، ص110 / [[مقباس الهدایة فی علم الدرایة]]، [[عبدالله مامقانی]]، ص84 / [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ص148 / [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص351 / [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص646 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص95 / [[المهدیة فی الاسلام]]، [[سعد محمد حسن]]، ص86 / [[نفائس الفنون فی عرایس العیون]]، [[شمس الدین محمد آملی]]، ج2، ص276</ref> |
− | + | ایشان پیروان ناووس مصری <ref>بصری</ref> می باشند. | |
− | [[ابن حزم]] | + | [[ابن حزم]] ایشان را پیروان ابن ناووس مصری به حساب آورده درحالی که در منابع دیگری وی بصری دانسته شده است. <ref> [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]]، [[ابن حزم]]، ج3، ص112</ref> |
− | [[ | + | [[التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة]] اسم این فرقه را [[تاوسیه]] (به تاء دو نقطه و یک واو) ضبط کرده است. که ظاهراً [[مصحّف]] است. <ref> [[التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة]]، [[محمد کریم خراسانی]]، ص40</ref> |
− | [[ | + | [[مدرسی طباطبایی]] می نویسد: «نخستین بحران رهبری در جامعه [[شیعه امامیه]] بلافاصله پس از درگذشت [[امام صادق علیه السلام]] در سال 148هجری قمری پدیدار شد که میان پیروان آن حضرت بر سر مسئله جانشینی ایشان به شکل زیر اختلاف افتاد: |
− | + | یک گروه که شامل بـرخی پیروان برجسته آن حضـرت مانند [[ابان بن عثمان]] و سعد بن طریف اسکاف و دیگران بود، هیچ کس را پس از آن حضرت به عنوان امام نپذیرفتند. چنین به نظر می رسد که اعضاء این گروه [[امام صادق علیه السلام]] را نه به عنوان امام در مفهوم خاص شیعی آن بلکه به عنوان بزرگترین عالم دینی زمان یا برجسته ترین و دانشمندترین عضو خاندان [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] می شناخته و پیروی می کرده اند. از این نظر در بینش آنان اصلاً ضرورتی نداشت که ایشان جانشینی داشته باشد چه برسد به آن که آن جانشین باید لزوماًً از نسل ایشان هم باشد. اینان شاید هیچ یک از کسانی را که به عنوان جانشین [[امام صادق علیه السلام]] در جامعه [[شیعه]] پیشنهاد شدند از نظر مقام علمی در سطحی که به پیشوایی و تقدم آنان گردن نهند نپذیرفتند و به این معنی بر [[امام صادق علیه السلام]] توقف کردند. نگارندگان کتب ملل و نحل، با این وجود از این گروه مذهب خاصی ساخته و گفته اند که آنان معتقدند که [[امام صادق علیه السلام]] در واقع رحلت نفرموده بلکه در غیبت رفته و در آینده به عنوان قائم بازخواهد گشت. مؤلفان این گروه را به نام [[ناووسیه]] نام گذاری کرده اند که به زعم آنان از نام رئیس گروه که مردی از مردم [[بصره]] به نام ناووس بود، گرفته شده بود. دو صورت متباین از دلیل وقف این گروه بر [[امام صادق علیه السلام]] در منابع بالا ارائه داده شده است. با این همه مشکل می توان دلیلی را به دست آورد کسانی چنین عقیده ای را در مورد حضرت صادق علیه السلام پیدا کنند. چه هیچ یک از دلایلی که بعداً موجب حدوث چنین عقیده ای در مورد حضرت [[موسی بن جعفر]] علیهماالسلام شد در مورد ایشان صادق نبود. اولاً ایشان بارها و بارها صریحاً و آشکارا فرموده بودند که قائم، شخصی جز ایشان است و شایعه منتسب به حدیث نبوی که بعداً در دوره فرزند ایشان همه جا وجود داشت در مورد ایشان نبود. ثانیاً بر خلاف روش عملی فرزندشان، ایشان هرگز در سیاست روزگار خود مداخله نفرمود و پس از روشی که در دوره انقلاب ضدّ اموی و سپس در مورد قیام [[نفس زکیه]] پیش گرفت هیچ کس امید سیاسی و انتظاری از ناحیه ایشان نداشت که آن انتظار و امید با چنین دستاویزها زنده نگاه داشته شود. ثالثاً ایشان در زندان درنگذشته بود که مردم در وفات ایشان به این دلیل تردیدی کرده باشند، عاملی که در مورد حضرت [[موسی بن جعفر]] علیهماالسلام وجود داشت. گذشته از این ها برخلاف مورد حضرت [[موسی بن جعفر]] علیهماالسلام که مردم تا سالیان دراز با فرزند ایشان بر سر اثبات وفات او گفتگو کرده و برای آن امر سند و شاهد می طلبیدند در مورد [[امام صادق علیه السلام]] حتی یک مورد هم نقل نشده که کسی در صحت امامت جانشین او بر این اساس تردیدی کرده یا با ایشان گفتگویی نموده باشد. | |
− | با توجه به مطالب و نکات بالا | + | با توجه به مطالب و نکات بالا بسیار ممکن به نظر می رسد که تمام مطالب مربوط به وجود یک گروه از شیعیان مدعی و معتقد به غیبت [[امام صادق علیه السلام]] که همه از منابع و نقل های [[شیعه]] سرچشمه گرفته است کلاً مستند به ذهنیت شیعیان امامی بوده باشد که همواره باید امامی از خاندان [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] وجود داشته باشد. چنین ذهنیتی را طبعاً آنان از همه اصحاب [[امام صادق علیه السلام]] هم انتظار داشتند. شخصی با چنین پیش فرض و ذهنیت، از دعوی برخی صحابه حضرت صادق علیه السلام به انقطاع امامت پس از آن جناب چنین برداشت می کند که آنان معتقد به غیبت ایشان بوده اند در حالی که به احتمال زیـاد، قائلین به انقطاع امـامت چنان ذهنیتی نـداشته و چنین ادعـایی نکـرده بودنـد.» <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص75</ref> |
− | + | وی در پاورقی همین صفحات در تأیید مدعای خویش به روایاتی اشاره کرده و می نویسد: «عنبسة بن مصعب که از قهرمانان اصلی ماجرای انشعاب گروه موسوم به [[ناووسیه]] دانسته می شود خود از [[امام صادق علیه السلام]] روایت کرده که در پاسخ سؤال او که آیا ایشان قائم است فرموده بودند که ایشان قائم به معنای «من یقوم بالامر» و متصدی منصب امامت پس از پدر خود هستند، در برابر قائم به سیف و بنیادگذارنده حکومت حق و عدالت که مراد و منظور سائل بوده است. اشاره دیگری به این که قائم شخصی جز ایشان است در روایت دیگری از همین راوی وجود دارد.» <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص78</ref> | |
− | [[ | + | [[مدرسی طباطبایی]] در وجه تسمیه این گروه به [[ناووسیه]] نیز می نویسد: «اختلافات در نام این شخص چنین است: فلان بن فلان الناووس از [[بصره]] ([[فرق الشیعة]])، فلان بن الناووس ([[المقالات و الفرق]])، فلان بن ناووس (مقالات، بلخی) که در چاپ یاووس شده است، ابن الناووس (کتاب الزینة)، ابن الناووس از موجّهین [[بصره]] ([[نشوان حمیری]]) ابن ناووس البصری (فصل، [[ابن حزم]] که در چاپ به [[مصر]] ی تصحیف شده است.) عجلان بن ناووس ([[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، که ظاهراً عجلان تصحیف فلان است.)، عبدالله بن الناووس (مجالس مفید، که به احتمالی عبدالله را در معنی لفظی آن به کار برده است)، عبدالله بن ناووس ([[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]])، در جایی هم عبدالله بن عجلان البصری دیدم که اکنون نام منبع را به یاد ندارم و آن نوعی جمع احتیاطی میان صور بالاست. منابع بالا گفته اند که وجه تسمیه گروه به [[ناووسیه]] آن بوده است که نام رهبر گروه ناووس یا ابن ناووس بود. اما برخی دیگر گفته اند که او از دهی به نام ناووسا یا ناووسی (شاید به الف مقصوره) بوده هرچند [[یاقوت حموی]] فقط یک قریه ناووسا نام در نزدیک [[بغداد]] و یک ناووس الظبیة در اطراف [[همدان]] یاد می کند. از طرف دیگر در [[الفرق بین الفرق]] و [[التبصیر فی الدین]] این نسبت را به یک ناووس (گورستان مسیحیان) در [[بصره]] دانسته اند. |
− | + | یکی از دو نقل قولی که به عنوان اساس پیدایش این مذهب در نقل اول ذکر شده در منابع دیگر به عنوان اساس نظریه کسانی که بر حضرت [[موسی بن جعفر]] علیهماالسلام وقف نمودند یاد گردیده است.» <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص77</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۵
از شیعه امامیه. [۱]
ایشان پیروان ناووس مصری [۲] می باشند.
ابن حزم ایشان را پیروان ابن ناووس مصری به حساب آورده درحالی که در منابع دیگری وی بصری دانسته شده است. [۳]
التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة اسم این فرقه را تاوسیه (به تاء دو نقطه و یک واو) ضبط کرده است. که ظاهراً مصحّف است. [۴]
مدرسی طباطبایی می نویسد: «نخستین بحران رهبری در جامعه شیعه امامیه بلافاصله پس از درگذشت امام صادق علیه السلام در سال 148هجری قمری پدیدار شد که میان پیروان آن حضرت بر سر مسئله جانشینی ایشان به شکل زیر اختلاف افتاد:
یک گروه که شامل بـرخی پیروان برجسته آن حضـرت مانند ابان بن عثمان و سعد بن طریف اسکاف و دیگران بود، هیچ کس را پس از آن حضرت به عنوان امام نپذیرفتند. چنین به نظر می رسد که اعضاء این گروه امام صادق علیه السلام را نه به عنوان امام در مفهوم خاص شیعی آن بلکه به عنوان بزرگترین عالم دینی زمان یا برجسته ترین و دانشمندترین عضو خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله می شناخته و پیروی می کرده اند. از این نظر در بینش آنان اصلاً ضرورتی نداشت که ایشان جانشینی داشته باشد چه برسد به آن که آن جانشین باید لزوماًً از نسل ایشان هم باشد. اینان شاید هیچ یک از کسانی را که به عنوان جانشین امام صادق علیه السلام در جامعه شیعه پیشنهاد شدند از نظر مقام علمی در سطحی که به پیشوایی و تقدم آنان گردن نهند نپذیرفتند و به این معنی بر امام صادق علیه السلام توقف کردند. نگارندگان کتب ملل و نحل، با این وجود از این گروه مذهب خاصی ساخته و گفته اند که آنان معتقدند که امام صادق علیه السلام در واقع رحلت نفرموده بلکه در غیبت رفته و در آینده به عنوان قائم بازخواهد گشت. مؤلفان این گروه را به نام ناووسیه نام گذاری کرده اند که به زعم آنان از نام رئیس گروه که مردی از مردم بصره به نام ناووس بود، گرفته شده بود. دو صورت متباین از دلیل وقف این گروه بر امام صادق علیه السلام در منابع بالا ارائه داده شده است. با این همه مشکل می توان دلیلی را به دست آورد کسانی چنین عقیده ای را در مورد حضرت صادق علیه السلام پیدا کنند. چه هیچ یک از دلایلی که بعداً موجب حدوث چنین عقیده ای در مورد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام شد در مورد ایشان صادق نبود. اولاً ایشان بارها و بارها صریحاً و آشکارا فرموده بودند که قائم، شخصی جز ایشان است و شایعه منتسب به حدیث نبوی که بعداً در دوره فرزند ایشان همه جا وجود داشت در مورد ایشان نبود. ثانیاً بر خلاف روش عملی فرزندشان، ایشان هرگز در سیاست روزگار خود مداخله نفرمود و پس از روشی که در دوره انقلاب ضدّ اموی و سپس در مورد قیام نفس زکیه پیش گرفت هیچ کس امید سیاسی و انتظاری از ناحیه ایشان نداشت که آن انتظار و امید با چنین دستاویزها زنده نگاه داشته شود. ثالثاً ایشان در زندان درنگذشته بود که مردم در وفات ایشان به این دلیل تردیدی کرده باشند، عاملی که در مورد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وجود داشت. گذشته از این ها برخلاف مورد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که مردم تا سالیان دراز با فرزند ایشان بر سر اثبات وفات او گفتگو کرده و برای آن امر سند و شاهد می طلبیدند در مورد امام صادق علیه السلام حتی یک مورد هم نقل نشده که کسی در صحت امامت جانشین او بر این اساس تردیدی کرده یا با ایشان گفتگویی نموده باشد.
با توجه به مطالب و نکات بالا بسیار ممکن به نظر می رسد که تمام مطالب مربوط به وجود یک گروه از شیعیان مدعی و معتقد به غیبت امام صادق علیه السلام که همه از منابع و نقل های شیعه سرچشمه گرفته است کلاً مستند به ذهنیت شیعیان امامی بوده باشد که همواره باید امامی از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشته باشد. چنین ذهنیتی را طبعاً آنان از همه اصحاب امام صادق علیه السلام هم انتظار داشتند. شخصی با چنین پیش فرض و ذهنیت، از دعوی برخی صحابه حضرت صادق علیه السلام به انقطاع امامت پس از آن جناب چنین برداشت می کند که آنان معتقد به غیبت ایشان بوده اند در حالی که به احتمال زیـاد، قائلین به انقطاع امـامت چنان ذهنیتی نـداشته و چنین ادعـایی نکـرده بودنـد.» [۵]
وی در پاورقی همین صفحات در تأیید مدعای خویش به روایاتی اشاره کرده و می نویسد: «عنبسة بن مصعب که از قهرمانان اصلی ماجرای انشعاب گروه موسوم به ناووسیه دانسته می شود خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در پاسخ سؤال او که آیا ایشان قائم است فرموده بودند که ایشان قائم به معنای «من یقوم بالامر» و متصدی منصب امامت پس از پدر خود هستند، در برابر قائم به سیف و بنیادگذارنده حکومت حق و عدالت که مراد و منظور سائل بوده است. اشاره دیگری به این که قائم شخصی جز ایشان است در روایت دیگری از همین راوی وجود دارد.» [۶]
مدرسی طباطبایی در وجه تسمیه این گروه به ناووسیه نیز می نویسد: «اختلافات در نام این شخص چنین است: فلان بن فلان الناووس از بصره (فرق الشیعة)، فلان بن الناووس (المقالات و الفرق)، فلان بن ناووس (مقالات، بلخی) که در چاپ یاووس شده است، ابن الناووس (کتاب الزینة)، ابن الناووس از موجّهین بصره (نشوان حمیری) ابن ناووس البصری (فصل، ابن حزم که در چاپ به مصر ی تصحیف شده است.) عجلان بن ناووس (مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، که ظاهراً عجلان تصحیف فلان است.)، عبدالله بن الناووس (مجالس مفید، که به احتمالی عبدالله را در معنی لفظی آن به کار برده است)، عبدالله بن ناووس (مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی)، در جایی هم عبدالله بن عجلان البصری دیدم که اکنون نام منبع را به یاد ندارم و آن نوعی جمع احتیاطی میان صور بالاست. منابع بالا گفته اند که وجه تسمیه گروه به ناووسیه آن بوده است که نام رهبر گروه ناووس یا ابن ناووس بود. اما برخی دیگر گفته اند که او از دهی به نام ناووسا یا ناووسی (شاید به الف مقصوره) بوده هرچند یاقوت حموی فقط یک قریه ناووسا نام در نزدیک بغداد و یک ناووس الظبیة در اطراف همدان یاد می کند. از طرف دیگر در الفرق بین الفرق و التبصیر فی الدین این نسبت را به یک ناووس (گورستان مسیحیان) در بصره دانسته اند.
یکی از دو نقل قولی که به عنوان اساس پیدایش این مذهب در نقل اول ذکر شده در منابع دیگر به عنوان اساس نظریه کسانی که بر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وقف نمودند یاد گردیده است.» [۷]
پانویس
- ↑ البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص129 / تاریخ الاسماعیلیة، عارف تامر، ج1، ص91 / تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص42 / الحور العین، نشوان حمیری، ص162 / جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة، امیر مهنا و علی خریس، ص201 / خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص266 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص79 / فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص67 / الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة، صلاح ابوسعود، ص56 / الفصول المختارة، شیخ مفید، ج2، ص307 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص436 / فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص272 / قاموس المذاهب و الادیان، حسین علی حمد، ص207 / معجم الفرق الاسلامیة، عارف تامر، ص110 / مقباس الهدایة فی علم الدرایة، عبدالله مامقانی، ص84 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ص148 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص351 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص646 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص95 / المهدیة فی الاسلام، سعد محمد حسن، ص86 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص276
- ↑ بصری
- ↑ الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج3، ص112
- ↑ التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة، محمد کریم خراسانی، ص40
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص75
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص78
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص77